در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | مه.زد.یار درباره نمایش صدای آهسته‌ی برف: به اعتبار اسامی، جوایز متعدد، خیلِ نظرات مثبت، پُر شدن سالن و سومین دو
S2 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 23:54:51
به اعتبار اسامی، جوایز متعدد، خیلِ نظرات مثبت، پُر شدن سالن و سومین دوره‌ی اجرای این نمایش بلیط خریدیم و با علاقه و هیجان اجرا رو تا انتها(یی ... دیدن ادامه ›› که نداشت) تماشا کردیم. و به همین اعتبار لازم دونستم که نظرم رو لابلای این همه کامنت مثبت اضافه کنم:
به جرأت می‌تونم بگم یکی از ضعیف‌ترین اجراهایی بود که تاحالا دیدم! واقعا باورم نمی‌شد با نمایشی تا این قدر مشکل‌دار روبرو بشم:

صــــدا:
افتضاح! کیفیت میکروفون‌ها خیلی کمه جوری که دیالوگ بازیگرها اصلا شنیده نمی‌شه. حتی یک کلمه! وجود این نقص فنی بزرگ برای نمایشی که برای دوره‌ی سوم داره روی صحنه می‌ره خیلی عجیبه. اغلب زمان نمایش در سکوت مطلق می‌گذره به همراه چند افکت صوتی و زمزمه‌ی گنگ. ولی اگه ریتم بسیار کند و حرکات پوچ و سکوت طولانی به اندازه‌ی کافی اعصاب تماشاگر رو خورد نمی‌کنه دوستان سورپرایز در چنته قایم کردن: صدای بسیار بلند و ناگهانی!! که مطلقا هیچ بار دراماتیک نداره و چیزی به نمایش اضافه نمی‌کنه غیر از وارد کردن شوک به تماشاگری که با حوصله و در سکوت در حال تحمل این نمایش بوده. و جالب‌تر این که این شوخی بچه‌گانه برای بار دوم هم تکرار می‌شه!

دکـــور:
همون‌جوری که توی تصاویر می‌بینید طراحی کج کلبه و فضای زیرش ایده‌ی جالبیه. و این به نظرم تنها ایده‌ی جالب این نمایشه! ولی این کلبه‌ی چندمتری که بیشتر بازی‌ها توی اون انجام می‌شه کاملا در عقب و در سمت چپ فضای صحنه کاشته شده و این باعث می‌شه ارتباط مستقیم بازیگرها با تماشاگرها از بین بره و مجبور بشن برای رسیدن صدا از HF استفاده کنن... علاوه بر اون باعث شده حتی ردیف اول تماشاگر‌های راست سالن هم دید خوبی نداشته باشن چه برسه به ردیف‌های عقب‌تر! و تنها اتفاقی که در سمت راست صحنه و در انتهای نمایش می‌افته ثابت ایستادن یکی از بازیگرها زیر برف مصنوعیه! (البته کمی عقب و جلو می‌ره تا دقیقا زیرش قرار بگیره!!) این در حالیه که همه‌ی فضای باقیمانده‌ی این صحنه‌ی نسبتا بزرگ رو با بی‌سلیقگی با فوم سفید (به نشانه‌ی برف) فرش کردند. به نظرم صندلی‌های سمت راست سالن رو رایگان هم بدن بازم ظلمه!

بازی‌هـــا:
بازیگرها در بیشتر زمان نمایش در حال پاورچین، پچ‌پچ و ور رفتن با وسایل توی کلبه با حرکات اسلوموشن هستن. تنها جایی که این اتفاق نمی‌افته موقع اجرای عملیات زایمان هستش که با نور و صدا و کش دادن حرکات سعی شده اون صحنه خیلی نمایشی جلوه داده بشه... نمایش عملا فضای دراماتیک برای بازی نداره. می تونید مطمئن باشید شاهد هیچ اتفاق چشم‌گیری در زمینه‌ی بازیگری نخواهید بود!

محـــتوی:
شاید ایده‌ی ایجاد فضای سکوت و خفقان و ترس از بهمنی که ممکنه از صدای ساکنان روی کلبه بریزه جالب باشه. ولی اجرای ناقص و بد باعث شده این کار به یه اجرای گنگ و مبهم و کلیشه‌ای تبدیل بشه. البته این در صورتیه که دیالوگ‌ها کامل شنیده بشه! وگرنه تماشاگر هیچ چیز مشخصی از داستان نمی‌فهمه.
متاسفانه این سکوت و ابهام از نظر خیلی از تماشاگرها نشونه‌ی یه کار سطح بالا و پیچیده‌ست. ولی از نظر من یه اجرای نارس، پوچ و ملال‌آوره.

تماشـــاگران:
صبور و باشعور! این اولین نمایشی بود که دیدم تماشاگران (با رعایت سکوت و تحمل این همه اشتباه و انتخاب بد) نمایش ستودنی‌تری داشتن تا بازیگران روی صحنه!

در مجموع من پیشنهاد می‌کنم به جای خریدن بلیط به تماشای عکس‌های این نمایش و دو دوره‌ی قبلی اکتفا کنید. چیز بیشتری در سالن منتظر شما نیست غیر از یک آزمون صبر ۹۰ دقیقه‌ای!