دیشب به تماشای وقتی کبوترها ناپدید شدند نشستم و با توجه به متن قوی نمایشنامه اصلی انتظارات خیلی بالایی داشتم اما متاسفانه انتظاراتم برآورده نشد.
از ابتدا تا انتهای نمایش یه جور شتابزدگی دیده میشد. شاید اگر گروه بازیگران کاملا مبتدی بودند میشد این شتابزدگی رو نادیده گرفت، اما با توجه به لیست فعلی بازیگران این روند ناامیدکننده بود.
یکی از بزرگترین ضربه ها رو لوکالیزیشن به نمایش وارد کرده بود. وقتی ما داریم روایت سیاهی از استونی و آلمان میبینیم توقع نداریم شاهد تیکه پرانی به وضعیت سیاسی فعلی خودمون باشیم.
از نظر موسیقی هم متاسفانه اجرا اصلا راضی کننده نبود.
شخصا وجود راوی رو در نمایش دوست داشتم. واسه کسانی که نمایشنامه رو نخواندن ذهنیت درستی از مکان و زمان به وجود میاورد.
طراحی صحنه رو دوست داشتم. اون حس سرما و بی روحی ای که حاکم بوده رو بهمون منتقل میکرد.
بازی مهدی کوشکی به بدی که دوستان در اجراهای اول گفته بودند نبود و دیشب به نظرم بی اشتباه بازی کرد.
در کل به نسبت توقعی که از نمایش داشتم، ناامید سالن رو ترک کردم.
در نهایت از همه ی عوامل گروه اجرایی بابت زحماتی که کشیدند ممنونم. موفق باشید.