یادداشت خانم آرام روانشاد/ رمان نویس درباره ی پنجاه/ پنجاه
تاتر آیین آشکار زندگی است. جایی که دو گروه انسان ( تماشاچی و بازیگران) مقابل هم مینشینند و مفاهیمی را زنده به هم منتقل میکنند که در هیچ نوع دیگر هنری میسر نیست. دیشب به تماشای پنجاه, پنجاه نشستم. یک کار فوق العاده و تحسین برانگیز.
فارغ از متن خوب, فرم مینی مالیستی کار واقعا قابل تامل بود. مینیمالیستی که در کنار نمادها و نشانه ها قرار گرفته و مفاهیم انسانی فوق العاده ای را ساخته که بارزترینش رنج انسانی است. بازیگران جوان نمایش خیلی ملموس در قالب دیالوگها و حرکات فرم فوق العاده, این رنج را به تماشاچی منتقل میکنند. نویسندگان ( هاله مشتاقی نیا و مرتضی اسماعیل کاشی) از دل نمایشنامه شاهکار برتولت برشت, داستان چند لایه ای را نوشته اند که با توجه به پس زمینه تاریخی متن, خیلی خوب روایت را پیش میبرد. از هولوکاست در گونه های مختلف هنری بسیار گفته شده است. این تراژدی بزرگ انسانی که تودور آدورنو پس از آن شعر گفتن را جنایت میداند. اما آنچه مهم است نگاه نو و متفاوت به این نسل کشی دردناک است, مثلا آنچه که در فیلم پسر شائول اتفاق می افتد. این نگاه نو, در پنجاه, پنجاه رخ میدهد. نویسندگان از زاویه ای متفاوت به هولوکاست ورود کرده اند که با فرم مینی مالیستی کار کاملا سازگار است. مرتضی اسماعیل کاشی کارگردان کاربلد, جسور و خلاقی است که تاتر مدرن را خوب میشناسد. تاتر ما به این نمایشهای مستقل و نفسهای جوان و خلاق بسیار نیازمند است. پنجاه, پنجاه را حتما ببینید. مطمئنم تجربه متفاوتی را برایتان رقم میزند.