یکشنبه ۲۴شهریور ۱۳۹۸، شماره ۷۱۵۶
بهرام شاه محمدلو به بهانه بازگشت سعید پورصمیمی به صحنه تئاتر از توانایی این بازیگر گزیده کار و وضعیت این روزهای نمایش می گوید
همچون کودکی که به آغوش مادر بازگشته است
سعید پورصمیمی بازیگر مطرح و با سابقه تئاتر ایران پس از ۱۷ سال با ایفای نقش در نمایش «آواز قو» به کارگردانی پریزاد سیف، به صحنه تئاتر بازگشته است؛ حضوری که به گفته بهرام شاه محمدلو کلاس درس بازیگری است و باید از لحظه لحظه آن بهره برد. شاه محمدلو در گفت وگو با «ایران» از همکاری اش با سعید پورصمیمی، شاخصه های اخلاق حرفه ای و تاثیر حضور او در عرصه نمایش امروز گفته است. همکاری او و سعید پورصمیمی به سال ۱۳۵۳ باز می گردد که با حضور در واحد نمایش تلویزیون به مدیریت داوود رشیدی آغاز شد. آشنایی اولیه شان اما مربوط به سال ها پیش از این و فضای دانشکده و نمایش و جمع های دوستانه است. این آشنایی تداوم داشت تا زمانی که در سال ۵۶ بهرام شاه محمدلو نمایشنامه خوانی «آه، اسفندیار مغموم» نوشته یارعلی پورمقدم را با حضور سعید پورصمیمی روی صحنه برد و پس از آن «داستان ضحاک» به نویسندگی و کارگردانی سعید پورصمیمی ادامه این همکاری بود. بهرام شاه محمدلو طی دو سال اخیر در دو نمایشنامه خوانی «آواز قو» و «داستان ضحاک» به کارگردانی پریزاد سیف همراه با رضا بابک با سعید پورصمیمی همکاری داشته است. شاه محمدلو به بهانه بازگشت پورصمیمی به صحنه تئاتر از توانایی این بازیگر گزیده کار و وضعیت این روزهای نمایش ایران می گوید؛ وضعیتی که از دید او بازیگران پیشکسوت در آن جایگاه مطلوبی ندارند و باید بیشتر مورد توجه قرار
... دیدن ادامه ››
بگیرند.
نمایش «داستان ضحاک» ۴۰ سال پس از اولین اجرایش در اسفندماه سال گذشته و خردادماه امسال در قالب نمایشنامه خوانی با حضور سعید پورصمیمی روی صحنه رفت. سعید پورصمیمی را که در سال ۵۸ کارگردانی این نمایش را برعهده داشت چقدر به لحاظ کار حرفه ای متفاوت از این روزها می بینید.
سعید پورصمیمی خیلی آسان و راحت وارد عرصه تئاتر نشد. شنیده بودم که همراه با پرویز پورحسینی در چاپخانه ای به عنوان کارگر کار می کرد تا زندگی را بچرخاند و کار تئاتر کند. سال ها تجربه و کار پشت شخصیت حرفه ای ایشان وجود دارد. از سال ۵۸ که همکاری تنگاتنگی داشتیم تا حوالی سال ۶۵ که دوستی مان قوام یافت و تا امروز هم ادامه دارد، او را شخصیتی جست وجوگر با اخلاق حرفه ای و جدیت بسیار نسبت به کار و حرفه اش دیدم. اهمیت و ارزشی که برای حرفه اش قائل است او را در مسیر درستی قرار داده. چنانکه اگر بخواهم سعید امروز را با سعید آن سال ها مقایسه کنم شاید تنها گذر زمان را بشود به عنوان نقطه متغیرات در نظر گرفت. همچنان روی اصولش، روی اخلاقش، روی حرفه اش و روی باورهایش در زمینه هنر و تئاتر با جدیت پافشاری دارد. او یکی از استثناهای تئاتر کشورمان است اما چون اهل شوآف نیست و پرهیز دارد از اینکه خود را این ور و آن ور مطرح کند، متاسفانه برخی ها از زوایای پنهان حرفه ای اش بی خبر هستند. سعید علاوه بر اینکه کارگردان حرفه ای و بازیگر خوبی است و هر نقشی را که کار کرده بسیار متفکرانه و با جدیت پیگیری کرده، یکی از نمایشنامه نویس های مطرح معاصر کشور هم هست. شاید تنها یکی دو اثرش چاپ شده باشد اما آثار فوق العاده نابی دارد که خاک می خورند.
آقای پورصمیمی را در سینما به عنوان استاد نقش های مکمل می شناسیم؛ رکورددار سیمرغ نقش مکمل از جشنواره فیلم فجر هم هستند. او در بین این نقش ها هر وقت فرصت و پیشنهاد مناسب داشته به سمت تئاتر بازگشته اما در سال های اخیر حضور ایشان در صحنه تئاتر کمرنگ شده و شاهد وقفه ای ۱۷ ساله بودیم. دلیل این دوری چه بوده؟
احتمالا علتش تمرکز بر پروژه های سینمایی و تلویزیونی بوده که زمانبر است. شاید هم در این مدت کار خیلی شاخصی در تئاتر به او پیشنهاد نشده باشد. در این سال ها بجز تعداد انگشت شمار، کارگردان شاخصی در عرصه تئاتر نداشته ایم.
خیلی از بزرگانی که امروز اسم و رسمی دارند و نامشان اعتبار صحنه و نمایش است همین مسیر را طی کرده اند و شاید همین ممارست و تمرین سخت باعث شده که قدردان این عرصه باشند برخلاف نسل امروز که این مسیر برایشان سهل الوصول تر شده است.
بله. در آن سال ها از نظر فضای آکادمیک دو دانشکده هنرهای زیبا و هنرهای دراماتیک را داشتیم اما الان در هر فضای آکادمیکی یک بخش تئاتری هم ایجاد شده و تورم شکل گرفته که تبعات آن مسائل حاشیه ای و روابطی است که اساسا در هنر تئاتر ضدارزش تلقی می شود. من نسبت به وضعیت امروز تئاتر خیلی خوش بین نیستم به این دلیل که به گیشه واگذار شده و گیشه هم جیب سالنش را پر نمی کند مگر با ماجراهایی که خوشایند گروه هایی است که در شان تئاتر به معنی یک هنر ارزشمند انسانی نیست. شاهد بودم که آقای بیضایی به عنوان یکی از استادان مسلم این حرفه در نمایش «افرا» چقدر زحمت کشید، به لحظه لحظه کار فکر کرد، بررسی کرد و با این پشتوانه و تجربه مثل یک کارگردان جوان و فعال پا به پای جوانترین نیروهای گروه تلاش کرد. کارهای ایشان تعبیر مثل معروف «کار نیکو کردن از پر کردن است» پشت هر کار نیکو و درخشانی، تلاش وافر، تحقیق و پژوهش خوابیده است.
آقای پورصمیمی در آیین تجلیل شان در هجدهمین جشن سالانه انجمن منتقدان تئاتر گلایه های ضمنی به وضعیت یکی دو دهه اخیر داشتند، نفس حضور ایشان و بزرگانی چون علی نصیریان که دو سال پیش بازیشان در نمایش «اعتراف» با استقبال زیادی هم همراه بود چقدر می تواند در به سامان رسیدن این برهم ریختگی و بلبشوی به وجود آمده موثر باشد.
مهم ترین ثمره اش وجود و زندگی خود سعید پورصمیمی است. با آن اعتقادات حرفه ای و اخلاقی که به زندگی و کارش دارد. سعید پورصمیمی تمام این سال ها به غیر از اینکه تجربیات، توانمندی ها و دانشش نسبت به جهان درام و نمایش را گسترش داده، همچنان خطوط پایه و اخلاق حرفه ای را حفظ کرده است. اطمینان دارم اگر نقشی را قبول می کند بشدت روی آن کار کرده و متمرکز است. بخصوص در اجرای چنین نقش سنگینی که تمام بار نمایش روی دوش اوست و او با این سن و توان دارد کار می کند. همین بزرگترین ارزش و مهم ترین تاثیرگذاری در فضای تئاتر امروز است. سعید پورصمیمی ۵۰ سال پیش هم همین باورها و اعتقادات را به حرفه تئاتر داشت. او حرفه ای تئاتر است و برخلاف برخی که از این شاخه به آن شاخه می پرند، سه سال یک جور کار می کنند، پنج سال جور دیگر نگاه می کنند و ۴ سال بعد هویتشان را عوض می کنند، در تمام این سال ها، ضمن گسترش دانش و توانمندی، اعتقادات حرفه ای اش را حفظ کرده است؛ اعتقادات حرفه ای که عمیق، قوی و پر از ارزش اخلاقی و انسانی است. وقتی راجع به سعید پورصمیمی صحبت می کنیم اغلب یاد پایداری اش می افتیم، یاد اعتقاد اخلاقی اش به حرفه می افتیم و یاد تمرکزش و تاکیدات مکرری که بر عوامل اجرایی یک نمایش داشت.
ممکن بود برخی اوقات برای کسی کار کردن با سعید پورصمیمی سخت به نظر برسد ولی بدون استثنا نتایج مثبتی را به دست می آورد. همین نمایش «ضحاک» را بعد از تهران به استان گیلان بردیم و بعد هم به سمت دزفول سفر کردیم و قرار بود در چند شهر دیگر اجرا داشته باشیم که با درگذشت آقای طالقانی همزمان شد و به تهران بازگشتیم. با توجه به جا به جایی صحنه، ایشان آنقدر روی ریزه کاری های طراحی و ساخت و پرداخت دکور پافشاری داشتند و با طراح صحنه جوان گروه کار کردند که ایشان امروز یکی از بهترین های این عرصه شده اند.
پایبندی به اصول و قواعد در تئاتر ویژگی ای است که دیگر بزرگان این عرصه را متمایز می کند. از جمله آقای داوود رشیدی که در نمایش «ریچارد سوم» و «هنر» با آقای پورصمیمی همکاری داشتند. ایشان اگرچه برای گذران زندگی برخی آثار سینمایی و تلویزیونی را راحت تر قبول کردند اما در تئاتر از ایده آل هایشان کوتاه نیامدند و نگاه جدی و اصولی شان را حفظ کردند.
بله همینطور است. من واقعا متاسفم طی این سال های متمادی از این همه دانش و تجربیات آقای سعید پورصمیمی یا امثالهم در دانشگاه های مختلف کشور استفاده نشده و نمی شود. اینها منابع پر از تجربه و دانش هستند و راه های درست و حسابی برای انتقال به دانشجویان امروز اما آقای پورصمیمی باید بنشیند در خانه اش نمایشنامه بنویسد که فقط یکی دو تایش چاپ شود! این دست آدم ها تعدادشان خیلی زیاد نیست که اینقدر سهل انگارانه از وجودشان غافلیم. گروهی از پیشکسوتان صاحبنام این حرفه مثل آقایان رشیدی، انتظامی، مشایخی، کشاورز و نصیریان جزو نوادر بودند که سه نفرشان امروز در قید حیات نیستند. در نوبت بعدی امثال پورصمیمی ها و پورحسینی ها جزو نوادر و پیشکسوتان موجود حساب می شوند که باید به وجودشان افتخار کرد. باید نازشان را کشید تا از وجودشان بهره برد.
حضور این افراد می تواند الگوی موثر و کارآمدی برای نسل امروز باشد اما گویا همتی برای بازگشت این بزرگان وجود ندارد.
اگر دلسوز تئاتر هستیم باید با ایجاد پشتوانه و امکانات از این بزرگواران برای بازگشت به صحنه دعوت کنیم و خوشحال باشیم اگر دعوتمان را بپذیرند. همتی کنیم تا این بزرگان را با هر بهانه ای که شده دور هم جمع کنیم تا دیگران بخصوص نسل جوان از مرحله به مرحله تمریناتشان باخبر شوند، شیوه های تمرین و اخلاق حرفه ای شان را در تمرین ببینند. اینها می تواند مراحل انتقال دانش و تجربه به جوانان و دیگران باشد. از لحظه ای هم که کارشان روی صحنه می آید طبیعتا شاهد حضور خلاقانه این بزرگواران روی صحنه خواهند بود که چگونه لحظه های خلاقه خلق می کنند و روابطشان با همدیگر چگونه است و چطور با این همه پشتوانه حرفه ای هنوز وقتی پا به عرصه صحنه می گذارند مثل بچه ای می شوند که در آغوش مادرش قدم گذاشته است.
با این توصیفات واقعا باعث مباهات است که این روزها سعید پورصمیمی به صحنه تئاتر بازگشته است.
حتما همینطور است. دوستانی که به بازیگری فکر می کنند، به خودشان غره نشده اند و می خواهند همچنان آموزش ببینند، این فرصت را غنیمت بشمارند و بروند اجرای سعید پورصمیمی را روی صحنه تئاتر ببینند. اجرای او خودش یک دانشگاه است. ماحصل یک دانشگاه ۶۰ ساله روی صحنه و نمایش است. فکر نکنم چنین فرصتی باز تکرار شود