در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | مژگان شعبانی درباره نمایش دریم لند: دریم‌ لند، نمایشی که بعد از تماشای آن هیچ احساس مشخصی نداشتم و این تنه
S2 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 22:49:07
دریم‌ لند، نمایشی که بعد از تماشای آن هیچ احساس مشخصی نداشتم و این تنها چیزی است که از آن مطمئن هستم. حتی مطمئن نیستم که چه دیده‌ام؟ ساختارشکنی هم ساختار می‌خواهد، اما این نمایش ساختارهای خودش را هم جدی نمی‌گرفت. یک نمایش صامت به شکل فیلم‌های صامت کلاسیک کمدی، که در آن صدای دست‌زدن‌ها، پاها، کشیدن صندلی‌ها و... شنیده می‌شد؛ اما واقعا چرا؟ با حذف کلمه از نمایش چه چیزی به آن افزوده شد؟ یک نمایش صامت که بی‌جهت در یک سوم پایانی دیوار چهارم را شکست و مخاطب را به مترجم بدل کرد. چه شد که کاراکترها ناگهان دیگر صدای هم را نشنیدند و به مترجم احتیاج پیدا کردند؟ آیا این به معنی تئاتر تعاملی است؟ قطعا نه.
خانم شعبانی گرامی
با سلام و عرض ادب (عرایض بنده صرفاً یک برداشت مخاطب از نمایش دریم لند بوده است)
این نمایش پرده به پرده ای که اجرا شد، مفهوم داشت و در عین حال ساده و ابتدایی داستان خودش را به جلو میبره. در یک دنیای وسیع از گذشته تا آینده و حتی فراتر از جهان خود شاید در یک دنیای موازی و متافیزیکی روایت میشه با چاشنی سینمای کلاسیک و صامت با عناصر مدرن از واقعیت تا سورئال ، از کمدی تا درام، بعضی وقتها روانشناسانه و زمانی فیلسوفانه ، غم انگیز همچون تراژدی، ناامید کننده مثل سیاست.
برای یک جمله که من در رویای خود آزادم این نمایش یک سنگ تمام واقعی بود.
اتفاقا بعد از دیدن این نمایش با خودم فکر می کردم اگر با ... دیدن ادامه ›› این اثر ارتباط برقرار نمی کردم بازم از اینکه به دیدن این نمایش آمدم خیلی خوشحال شدم. به معنای واقعی یک هنر نمایشی شاهد بودم و لذت بردم. در مورد بازی کاراکتر ها و گریم، نورپردازی، میزانسن و غیره هم اصلا صحبت نکنم ...
از نظر بنده هیچ کدوم از ایراداتی که میفرمایید لزوماً یک ایراد نیست برعکس می تواند به عنوان یک اصل باشند. به یاد نمیارم جایی کارکترها صدای همو نمی شنیدند ! منظورتون جایی بود که می خاستند منظورشونو به تماشاگر انتقال بدهند ؟

۰۴ شهریور ۱۳۹۸
بخش جابه‌جا کردن اسلحه که با درخواست مخاطب اتفاق افتاد.
۰۴ شهریور ۱۳۹۸
نمیتونم مطمئن بگم یادم هست یا نه ولی بنظر پرده ای بود که منو به یاد مفهوم تقدیر انداخت. اما در اینجا اینکه صدای همو می شنیدند یا نه مطئمن نیستم. بنظرم بیشتر اجتناب ناپذیر بودن کشته شدن کاراکتر معشوق چاپلین مطرح بود . و همین برداشتو انداختم تو توشه راه و به پرده بعد نقل مکان دادم.
۰۴ شهریور ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید