نمایش جنوب از شمال غربی فرهاد باقری، نمایشی پر فراز و نشیب و با خط روایی سینوس وار است که در اکثر اوقات متاسفانه اجرا را غیر قابل تحمل میکند. شاید اگر دقت باقری در انتخاب بازیگر و ترکیب بندی و تصویر سازی، به اندازه ریزبینی و دقت او در انتخاب متن و پلاتوی نمایش بود، به میزان قابل توجهی توازن و جنبه های زیبایی شناختی اجرا را بالا می برد. دکور صحنه اقتصادی اما مربوط و مختصر، و تنوع و دقت در انتخاب لباس، به همراه دو یا سه لحظه کوتاه گیرا در نمایش، نکات مثبتی بود که در مقابل نقطه ضعفهای مختلف او توانایی خودنمایی چندانی نداشتند. حرکات بسیار زیاد و اضافی بازیگر نقش آدری در تابلوی اول، تصویرسازی خطی و بدون حساسیت در پرده دوم آن هم به هنگام نقطه اوج نمایش، ریتم نامنظم و ترکیب بندی اشتباه در پرده سوم، ذهن ما را صرفا بر این نقاط ضعف متمرکز میکند و حتی مخاطب عام را از سیر داستان هم دور میکند.
اما شاید بزرگترین اشتباه باقری، انتخاب سبک اوست. اجرای یک متن که ابدا واقعگرایانه نیست با اصول رئالیستی، نه تنها قدرت متن را میگیرد، بلکه اکثر جنبه های اجرا (روایت، ریتم، حرکت، ارتباط، و...) را تحت تاثیر منفی قرار میدهد.
با این همه، لحظات گیرایی در نمایش وجود دارد که نشانه شم کارگردانی باقری (نه لزوما تکنیک) و توانایی بالقوه او در جذب مخاطب است. شیوه معرفی شخصیت ماهیگیر، ارتباط میان ماهیگیر و همایون، بازی جذاب و شسته رفته خانم هدیه آزاده و تاکید مناسب روی شخصیت سوسن را می توان پادزهر نمایش جنوب از شمال غربی دانست.