یادداشت استاد مهدی ارجمند در خصوص دو نمایش ( داستان های پزشک محبوب من )به کارگردانی میکاییل شهرستانی و ( برای خرید که نباید پول داد) به کارگردانی مهدی ارجمند
یادداشتی بر دونمایش از چخوف و داریو فو در سالن مهرگان.
تفاوت چخوف با داریو فو در این است که اولی عنصر تضاد را در روابط انسانی و روانکاوانه جستجو میکند و دومی در مناسبات طبقاتی و جامعه شناسانه.
میکاییل شهرستانی عزیز با خویشتنداری تمام هفت قصه ی کوتاه چخوف را به شیوه ای نامریی کارگردانی کرده . هیچ ترفند مدرن و پیجید ه ای در اجرا دیده نمیشود . یک تاتر مینی مال مدرسه ای که البته برای محک زدن دانشجویانی که برای بار اول پا به صحنه میگذارند مناسب بنظر میرسد.
یکی از الزامات مهم
... دیدن ادامه ››
در تاتر مدرن این است که کارگردان لزوما متورانسن صرف نیست. یعنی وظیفه اصلی اش میزانسنیک کردن متن نویسنده نیست بلکه باید به شیوه ای خلاق متن را به چالش بکشد. در واقع بقول گروتوفسکی کارگردان مدرن با فرشته (متن ) سر ستیز دارد و این ستیز از طریق پُلی فونیک کردن متن با حواشی بینامتنی روی میدهد. کنشی که از طریق سیگنالهای ثانوی در اجرا قابل دریافت خواهد بود.
حقیقت آن است که متونی مثل قصه های تک خطی چخوف برای اجراهای مدرن نیاز به دخل و تصرفهای اینچنینی دارند تا نه فقط دیدگاه نویسنده که برداشت ثانوی راوی اثر (کارگردان ) را بتابانند و این همان در اویختن با متن است که سخنش رفت.
در اجرای دوم اما این خلاقیت مشهود است. افق اجرا این زمانی و مدرن است موضوع هم دارای بار بینامتنی ست. ضرباهنگ جذاب است و کارگردانی کاملا احساس میشود. ما در بطن ماجرا هستیم و مشکل کاراکترها مشکل ماست. آن اپیلوگ اخر با آواز آدریانو چلنتانو یک انتخاب هوشمندانه است که هم به هجو ایسم ها در دنیای مدرن اشاره میکند و هم به ناچاری انسان دردمند معاصر از رجوع دوباره به آنها برای رفع مشکلات اجتماعی اش . و مگر نه آن است که تمام وعده های نئولیبرالیسم برای برقراری عدالت اجتماعی جز فریب و ریاکاری بهره ای برای گرسنگان زمین نداشت.
پاریس لندن نیویورک یا تهران ، داستان یکیست.شکاف فقر رو به افزایش است و سونامی بزرگی در راه.
بازیها خوبند بویژه ژنرال و زن شاکی در دو قصه ی چخوف و همه ی بازیگران نمایش دوم علی الخصوص مهدی ارجمند که همزاد من است. اگر من با یرما شروع و تمام کردم او همچنان ادامه میدهد و رشد و انرژی اش رو به افزایش است. وسوسه ی کار دوباره در صحنه با دیدن او در من دوچندان میشود.
این چندمین بار است که میبینم بازیگری در صحنه سیگار روشن میکند بدون توجه به این نکته ممکن است در میان تماشاگران یک بیمار ریوی وجود داشته باشد و یا کسانیکه نسبت به دودورزی حساسند.
امیدوارم این رسم غلط در تاتر ایران برچیده شود . صحنه مکان مقدسی ست . جایی که اندیشه و زیبایی در هم میامیزند.
سپاس از میکاییل عزیز و گروه جوانش.
این دو نمایش را ببینید. چخوف فروتنی را به شما میاموزد و داریو فو جسارت را ✨
مهدی ارجمند