یک قاب از زندگی اجتماعی جوانان دانشجوی شهرستانی که ساکن پایتخت درندشت شده اند. جوانانی که نخستین مشکل شان سکونت در خانه ای ست که در تهران حکم
... دیدن ادامه ››
کیمیا را دارد برای مهاجری که پول چندانی در چنته ندارد. خانه ای برای سکونت و گاهی برای خلوت. و اینجاست که صاحبخانه می شود حاکمی حکمفرما.
داستان با دختران آغاز می شود و با دختران پایان می پذیرد. تغییر صحنه از خانه دختران به خانه پسران با خلاقیت جذابی از پخش یک صحنه لایو در اینستاگرام صورت می پذیرد. این نمایش مرا به یاد تئاتر تلویزیونی خاطره انگیز دهه شصت انداخت. مجموعه تلویزیونی "تئاتر نوجوانان" محصول سال ۱۳۶۶ به کارگردانی کریم اکبری مبارکه، نویسندگی محمد چرمشیر و تهیهکنندگی مجید قناد که از شبکه دو پخش می شد. چند پسر نوجوان بعد از مدرسه کنار کوچه ی خرابه ای با یه دیوار ریخته شده و چند آجر و یک پیت نفت، جمع می شدند و تئاتر بازی می کردند. بیشتر نقش معلم ها، پدر و مادر و افرادی که می شناختند را بازی می کردند تا موقعیت پیش رو را بازسازی کنند. شیوه ی کار “بازی در بازی” بود؛ به این شکل که نقش دیگران را بازی می کردند: “حمید تو بشو آقای تهرانی، جواد تو محمود باش، منم می شم بابای محمود.” دکور کار بسیار ساده و پس زمینه ی دیوار خرابه، سیاه بود و توی استودیو (داخلی) هم گرفته می شد. گویی شکل امروزی تئاتر قدیمی دهه ۶۰ را می دیدم و این برای من بسیار جذاب بود.
شلوغی که در تئاتر شپش که هفته پیش دیدم و به نظرم در جاهایی شلخته و آزاردهنده به نظر می رسید اینجا مدیریت شده و نظام مند بود. نویسنده و کارگردان با شناختی قابل قبول و آگاهانه از زندگی جوانان امروزی برشی موفق از بخشی از این روابط را ارائه داده بودند. با احترام فراوان برای همه خانمها، صحنه ها و بازی آقایان را بیشتر پسندیدم. مخصوصا بازیگر نقش کوشا که متاسفانه اسمشان را نمی دانم. در مجموع این کار را پسندیدم و به نظرم نمایش قابل قبولی بود. با تبریک به سرکار خانم سیما تیرانداز و دست مریزاد و خداقوت به همه بازیگران و عوامل این نمایش. پیروز و پایدار باشید.