در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | محمد حسن ارجمندی: در ادامه خبررسانی چاپ کتاب زندگی بهتر، هشتمین کتاب محمد حسن ارجمندی یک
S3 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 12:58:42
در ادامه خبررسانی چاپ کتاب زندگی بهتر، هشتمین کتاب محمد حسن ارجمندی یکی از داستان‌های این کتاب را با هم می‌خوانیم:
امروز و فردا
در غرب وحشی، زمانی که هفت‌تیرها زبان گفتگوی انسان‌ها بودند و سنگینی کفه قدرت به مهارت افراد در تیراندازی بود.کلانترها در پی جانیانی بودند که زردی سکه‌های زر چشمانشان را بر هر جنایتی بسته بود و از دیو ثروت فرمان می‌بردند.
درآمد لوکاس، در این سرزمین پر هرج و مرج -که هر روز تعدادی از راهزنان، تحت پیگرد بودند و در صورت دستگیری حکم‌های اعدام برایشان صادر می‌شد- از راه برپاکردن چوبه دار برای محکومین به اعدام، تامین می‌شد. او هر چند روز یک بار مجبور بود چوبه دار را برای اعدام محکومین برپاکند.
ابزاری که لوکاس باید برای به دارآویختن محکومین به مرگ فراهم می‌کرد یک چارچوب چوبین، یک رشته طناب و یک چهارپایه کوچک بود. مدتی بودیکی از پایه‌های چهارپایه خراب شده بود‌ و نیاز به تعمیر داشت و تعمیر آن تنها با کوبیدن یک میخ- برای گرفتن لرزش آن- انجام می‌شد. اما لوکاس هربار به دلیلی تعمیر آن را فراموش یا به وقتی دیگر موکول می‌کرد .
اعدامی امروز مرد کوتاه قدی بود که لوکاس می‌بایست برای این که در زمان ایستادن روی چهارپایه قد او به حلقه‌دار برسد و اعدام به درستی انجام ... دیدن ادامه ›› شود، طناب را قدری بلندتر بگیرد.
لوکاس برای تنظیم طول طناب روی چهارپایه رفت. مجرم هم‌قد لوکاس بود و او می‌دانست که طول طناب را باید به اندازه قد خود تنظیم کند.
لوکاس گره طناب را خوب کشید و حلقه را برای این که سر اعدامی به راحتی از آن بگذرد، به اندازه کافی باز کرد.
در همین زمان چهارپایه لغزید. لوکاس سعی کرد تعادل خود را حفظ کند، اما این اتفاق آنقدر سریع رخ داد که مجالی برای واکنش درست نبود. چهارپایه از زیر پای لوکاس لغزید و حلقه دار بر گردن لوکاس افتاد.
زمان زیادی طول نکشید.
کلانترکه شاهد این رخداد بود با سرعت خود را به لوکاس رساند اما دیگر دیر شده بود و پایه‌های لغزنده چهارپایه، لوکاس را به دار کشیده بودند.


این داستان برداشتی است از فرمایش حضرت علی علیه‌السلام که فرمود:
«چه بسیارند کسانی که براى انجام‌دادن کاری، امروز و فردا می‌کنند، ناگهان مرگ بر آنها شبیخون می‌زند.» غررالحکم، جمله ۵۵۲۴
لینک خبر:
http://arjmandifar.ir/?p=4323
محمد لهاک این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید