سعادت دیدن کارو امشب پیدا کردم.ابتدا به ساکن جا داره به حسن انتخاب ایده ایی خلاقانه که گاها جامعه مبتلا به آن است در قالب کنش درونی انسانها
... دیدن ادامه ››
تبریک گفت.ایده ای که به واکاوی مالکیت در حوزه ی عشق پرداخته است.مالکیت و تسلط بر معشوقه از ترس باختن عشق، بالتبع معشوقه را به رنجش وا می دارد .نویسنده به درستی به علت باخت عشقی عاشقان مالک کحور اشاره داشته اما به نظرم پرداخت کار کمی از هم گسیختگی داشت.نمایشنامه خوانی شاید اصطلاحی باشد که بر کار سوار بود.داستانی این چنینی شاید روایتی داستانی را می طلبید که در این اثر بیشتر محکمه ای برای جست و جوی علت ها فارغ از تم روایتی مشاهده شد.از نظر شکل و فرم اجرا گویا کارگردان خوش فکر ایده ی اجرا در کمترین فضای ممکن رو دنبال میکرد ولی این مهم نبااااااید مانغی میشد بر سر راه اجرای تاترررر...مخاطب و تماشاچی بیشتر از اینکه به دنبال شنیدن باشد به دنبال دیدن است.حرکات بدن بازیگران بسیار هوشمندانه بود اماااا گاها تکرار و تکرار انها برای مخاطب خسته کننده میشد.تن صدای دو بازیگر گاها یکنواخت میشد و از فراز و.فرودها دور میشد..کار فاقد دکور و.لباس خاصی بود.موسیقی انتخاب خوبی داشت ولی باید به خاطر داشت که موسیقی نباید اصل باشد و بر اجرا و بازی ها مسلط شود..میمیک و بازی جنای رستمی قابل توجه و خوب بود.در انتها هم از دوست خوبم خانم رحمت نژاد تشکر میکنم بابت معرفی اینکار.به دوستان هم پیشنهاد میکنم اگر به دنبال فرم خاصی از اجرا هستید حتما کار رو ببینید.