پس از تماشای چند اثر بد و متوسط در هفتۀ گذشته، هفتۀ جاری را با دیدن کوررنگی آغاز کردم، و چه آغاز امیدبخشی!
شاید ایراداتی در متن از چشم من پنهان مانده و در نظر اهل فن آشکار باشد، ولی در نظر من نمایشنامه به عنوان اسکلت کار در محکمترین و اصولیترین حالت ممکن بنا شده است. طراحی صحنه و نورِ مناسب ، نمای اثر را جلوه داده، و در نهایت کارگردانی خوب باعث شده تمامی ابزار و امکانات بالاترین راندمان خود را داشته باشند. ریتم کار بسیار منطقیست و هیچ اطالۀ کلام یا اصرار در تفهیم ذهنیات خالق اثر ، در کار وجود ندارد. بازی عباس جمالی مثل همیشه دوستداشتنی و اجرای بهار کاتوزی ، جز در دقایق ابتدایی که در معرفی روحیات و شخصیت کاراکتر کمی لکنت داشت، خوب بود. اما جدابترین قسمت کار برای من این بود که تعابیر و اشارات سیاسی آنقدر زیرکانه و ظریف بکار رفته بود که اثر را از شعارزدگی و بیان کنایههای گلدرشت محفوظ میداشت. ورطهای که اکثر تئاترهای مدعیِ سیاسی بودن ، به بهانۀ خوشنودی مخاطب ، در آن گرفتار میشوند.