جواب کاربر محترمی را خوانده ام و فکر می کنم بهترست در یادداشتی جدا نه به شکل کامنت جواب بدهم.جناب آقای عمرانی بنده پایان نامه نظری کارشناسی ارشدم در رشته ی نمایشنامه نویسی دانشکده ی سینما تآتر درباره ی آثار پینتر و نقش زبان در این آثارست.استاد راهنمای من مرحوم دکتر پروانه مژده بودند.پروانه مژده سالها دوست ودستیار هرولد پینتر و ادوارد آلبی بودند.که این بر هیچ شخص تآتری پوشیده نیست.بنده افتخار شاگردی خانم پروانه مژده را داشتم و وقتی خواستم پایان نامه بنویسم ایشان کپی دست نوشته و یادداشت های شخص پینتر را در اختیار من قراردادند.پایان نامه ی من موجودست و خوشحالم که به عنوان یکی از آثار مرجع برای دانشجویان استفاده می شود.این از میزان اطلاعات اندک من درباره ی آقای پینتر.از طرف دیگر در یادداشت اول تان اشاره کرده بودید اگر علاقه به آثار ایشان دارم چرا از آثار خود ایشان استفاده نکردم و از _نویسنده ای_خواستم چنین متنی برایم بنویسد.ممنون از نصیحت شما....بنده از آقای رعیت نخواستم متنی در مایه ی کارهای پینتر برای من بنویسد .اگر آثار دیگر داریوش رعیت حداقل چند کاری که چاپ شده را خوانده بودید خودتان متوجه سبک نوشتاری و حوزه ی تفکر ایشان شده بودید.و با همه ی علاقه ای که من به پینتر و یونسکو دارم اما اصلن از نویسنده نخواستم متنی بر اساس کارهای آن ها برای من بنویسد.جناب رعیت به عنوان یک نویسنده راه خود را می رود.بنده متن راننده ی چینی را متنی پاکیزه ،با ساختاری محکم یافتم.کما این که قبل از شروع تمرینات چند ماه پیش از استادان و دوستان و همکارانی که حرف شان برای من حجت است خواهش کردم متن مورد نظر را مطالعه کنند و خوشبختانه همه با نظر من موافق بودند که کار باارزشیست.در ضمن مکالمه ی رادیویی ما هم موجودست .و یادداشت شما هم در تیوال تاریخ دارد.از طرفی نمی دانم چرا جواب کوتاه جناب رعیت پر از عصبانیت و شخصی به نظرتان آمده ولی مطالب خودتان نقد کاربردی؟؟؟لطفن یک بار دیگر نقد خودتان را بخوانید استفاده از کلماتی مثل بی اطلاعی و داعیه ی مدرن بودن و.....در نقد پسندیده است.؟من اتفاقن با نقد و چالش مشکلی که ندارم هیچ ،بلکه استقبال هم می کنم ولی نقد پر از غرض ورزی را برنمی تابم.جناب رعیت و من جواب دو کاربری که فقط نام خود یا شاید هم نام مستعارشان را آورده اند ندادیم و به نظرشان احترام می گذاریم.ولی وقتی شخصی خود را منتقد معرفی می کند و ادعای نقد دارد حتمن به سابقه و عناوینش باید توجه کنیم..می فرمایید چهارپایه برصحنه داریم هیچ شئ که چهارتا پایه داشته باشد در صحنه نیست.می فرمایید اعداد ،گفتم حروف را ندیدید.بعد ادعا می کنید که هیچ کدام از تماشاچیان
... دیدن ادامه ››
متوجه نشدند طراح صحنه قصد نشان دادن کیبورد را بر صحنه دارد.شما از تماشاچی سوال کردید؟؟؟حتا برادرزاده ی چهارسال و نیمه ی من بعد از دیدن نمایش به زبان خودش به دکمه های کامپیوتر اشاره کرد.فرمودید لباس و موی قرمز در پوستر من تشان از غیر ایرانی بودن نمایش دارد.در نقد رادیو هم عرض کردم هیچ زن ایرانی این روزها موهایش قرمز یا حتا آبی نمی کند؟الان که زمستانست اگر دوری در خیابان بزنید خیلی از خانم ها از کلاه هم برای گرم تر شدن و هم برای حجاب استفاده می کنند.کلاه شاپوی سر بازیگر مرد را من از یکی از دوستانم قرض گرفته ام که چندین نمونه ی دیگر این کلاه را دارد و استفاده ی روزانه می کند.در اجرا تنها چیزی که به عنوان نماد هویت و تاریخ از دست رفته ی این زن و مرد دیده می شود پارچه ی ترمه هست.ترمه با طرح بته جقه.بته جقه قدیمی ترین طرح ایرانیست.که البته من برای بار آخر می گویم تآتر جغرافیا ندارد دوست عزیز.تآتر بر خصلت های بشری دست می گذارد و خصلت بشری تاریخ مصرف ندارد.همان طور که جغرافیا ندارد.متن داریوش رعیت در هر زمان و جغرافیایی قابل اجراست.تآتر ما ایرانیست و قابلیت این را دارد که همه جایی باشد.برای همین تعصب ایرانی بودنش را ندارم.بلکه تاکید می کنم همه جایی ست.در انتها باید یاداوری کنم من از استادم حمید سمندریان یاد گرفتم که بهترین و باارزش ترین منتقد من مخاطب عادیست.همان مردم تحصیل نکرده و تحصیل کرده ای که بلیت می خرند و در این زمانه ی بد به سالن تآتر می آیند و نمایش ما را می بینند.بنده به هر تماشاگری احترام می گذارم .و حس و سلیقه شان برایم ارزشمندست.و همین طور به منتقدان با سواد و تحصیل کرده ای که نقد شخصی نمی کنند و بدون غرض ورزی ایراد های خود را ابراز می کنند.منتقدی که وقتی عصو کانون منتقدان خود را معرفی می کند دستی بر نقد ندارد بلکه تخصصش باید نقد باشد.بسیاری از اعضای کانون منتقدان یا از اساتید بنده هستند یا دوست و همکلاسی که با توجه به دانش کافی در نقد ،من همیشه آماده هستم از نظرات شان استفاده کنم و یاد بگیرم اما متاسفانه بعضی وقتی می بینند صاحب اثر از خود دفاع می کند دفاع را دلیل بر عصبانیت می دانند.موفق باشید.