((هیچ چیزی از هیچ جایی نمیگذره مگه از فکرما... چه برسه به راه قدس)) اینکه بگن این کار، کار جنگی بود! نه! هنرمند و هنردان میگه ضد جنگ بود؛ چطور میشه صحنه رو به آتش کشید تا فقط بگیم برو بجنگ، همین! نه! هنرمند به ماندن فکر میکنه، ماندن خود آدمی و ماندن نام آدمی. اینها تکه ای از انسانند، چه در این مرز جغرافیایی و چه در جای دیگر که وطنشان است، اینها می خواستند زندگی کنند اما جبر واجب کرد که بمانند و بمیرند تا دیگری بماند و زندگی کند. این بخشش بوده و هست و خواهد بود بدون نیاز به هیچ ایدئولوژی. "" این آتش (جنگ) خاموش شدنیه، اگه دهان کجه و نمیشه فوت کرد لازمه فکر راست باشه، کمی آب لازمه""
همه عالیه بودن، کارگردان توانا خیل نژاد، نویسنده نادری خوش فکر، گروه نمایشی که هرکدوم در ایجاد این صحنه پر تکاپو نقشی ارزنده داشتند و دیگه از نوید محمدزاده که گفتن نداره این شاهکار بازیگری تئاتر وسینمای ایران در هر کاری که باشه همه رو مفتون میکنه.
دمتون گرم و سپاس فراوان