در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | آویشن بیکایی درباره نمایش مهاجران: Avishan Beikaee: من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید/ قفسم برده به باغی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 16:47:07
Avishan Beikaee:
من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید/ قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید
فصل گل می گذرد هم نفسان بهر خدا/ بنشینید به باغی و مرا یاد کنید
عندلیبان گل سوری به چمن کرد ورود/ بهر شاباش قدومش همه فریاد کنید
یاد از این مرغ گرفتار کنید ای مرغان/ چو تماشای گل و لاله و شمشاد کنید
هر که دارد ز شما مرغ اسیری به قفس/ برده در باغ و به یاد منش آزاد کنید
آشیان من بیچاره اگر سوخت چه باک/ فکر ویران شدن خانه صیاد کنید
شمع اگر کشته شد از یاد مدارید عجب/ یاد پروانه هستی شده بر باد کنید
بیستون بر سر راه است مبادا از شیرین/ خبری گفته و غمگین دل فرهاد کنید
جور ... دیدن ادامه ›› و بیداد کند عمر جوانان کوتاه/ ای بزرگان وطن بهر خدا داد کنید
گر شد از جور شما خانه موری ویران/ خانه خویش محال است که آباد کنید
کنج ویرانه زندان شد اگر سهم بهار/ شکر آزادی و آن گنج خدا داد کنید
شعر از ملک الشعرای بهار
زمانی که بازی در نقش آآ(روشنفکر) در نمایش مهاجران از طرف آقای خامنه ای به من پیشنهاد شد،به عنوان یک بازیگر اصلا گمان نمیکردم که چقدر ممکن است درگیرش شوم.قبلا اجراهایی از این اثر نمایشی از ایشان دیده بودم و فقط به عنوان آثاری نجیب و با ارزش توجه منو به خود جلب کرده بودند.وقتی به عنوان بازیگر درگیر یک دغدغه انسانی ملموس بشوی بخشی از اعتقاد و منش زندگی ات میشود.هر روز درگیرتر و درگیرتر با واقعیتی که مثل بغض گلویت را فشار میدهد...مثل بارداری فرزندی که هرگز نمیخواهد به دنیا بیاید تا سرانجام تورا بکشد...به درون خودت فرو میروی،انگار که باید لحظه به لحظه و بارهاو بارها خودت را واکاوی کنی.مهاجرت و مهجور بودن مهاجران در همه دنیا فقط پوسته ظاهری این اثر فوق العاده است.از نظر من مروژک در این اثر حجت را تمام کرده است.ما انسانها اسیر زندان خواسته های خودمان هستیم هر کجای دنیا که باشیم.هر کداممان به طریقی امیال سرکوب شده مان را بر سر دیگران آوار میکنیم و هر چه دامنه اختیاراتمان وسیعتر باشد،آسیبی که میزنیم عمیقتر و عظیمتر است.گاهی به فردی و گاه به یک ملت.در این نمایش،این دوشخصیت نماد همه ما انسانها هستند با منشها و افکار مختلف و خواسته های متفاوت.
تمام مدتی که با این نقش کلنجار میرفتم ،درگیر این سوال بودم...چرا ما انسانها هرگز به آرامش نمیرسیم؟آیا دلیلش این نیست که در درون خودمان هنوز به آزادی و عدالت معتقد نیستیم؟پس چطور میتوانیم آنرا به دیگری هدیه کنیم؟پس چرا شکایت میکنیم از نابرابری ها و عدم عدالت اجتماعی و....
آیا شماهم به عنوان یک انسان هنوز درگیر رد شدن از این عمیقترین و بنیادی ترین مرز انسانیت هستید یا هنوز در پوسته ظاهری آدمیت خود،به خودتان افتخار میکنید؟
آویشن بیکایی انسانی که دوست دارد و تلاش میکند که عدالت وآزادی انسانی را به خودش هدیه کند.مرداد ماه نمایش مهاجران
گر شد از جور شما خانه موری ویران
خانه خویش محال است که آباد کنید
۰۶ مرداد ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید