تئاتر تلفیقی
یک جایی هست به اسم قتلگاه..قتلگاه کجاست؟ جایی که احساس خودت را میکشی؟ جایی که احساس یک نفر دیگر را میکشی؟ جایی که هیچ کاری نمیکنی و تماشا میکنی؟ یا جایی که حسادت میکنی؟
خب نتیجه ی حسادت تمام اینها می تواند باشد..به جز مورد اول که انگشت شمار است. در فضاهایی که رقابت برای تولید محتوا جریان دارد، حسادت هم یک گوشه ایستاده تماشا میکند تا یک طعمه ی خوب بیابد و با چاشنی خرافات همراه شود و آشی بپزد عجیب غریب!..حالا شما اسمش را بگذار غبطه..اسمش را بگذار گوی سبقت را ربودن..اصلا هرچی..مثل همان دروغ و دروغ مصلحتی..اسم که مهم نیست! مهم این است که بالاخره یک جای کار شور یا تند یا تلخ است.. این وسط آقای فرزین محدثی هم پیدا میشود که پودر قند میپاشد روی اینها تا بتوانیم قورتش بدهیم.. قصه گوهایی پیدا میشوند که با یک نمایش، یک جریان میسازند و پیش میبرند..نویسنده و کارگردانی پیدا میشود که باید به او گفت:
دست مریزاد!