گر چه یادت نمانده اما من
همچنان پای عهدمان هستم
چند سالی گذشته یادت نیست
روز خوبی که دل به تو بستم
رفتی و کهنه شد قراری که
تو شکستی و من بجان دارم
کاش بودی رفیق رفتهی من
تا نباشد خیال تو کارم
بعد تو در هوای بیعطرت
هر نفس بوی مرگ میآید
بیتو آرامشی به باغم نیست
پشت هم مرگِ
... دیدن ادامه ››
برگ میآید
با امیدی برای دیداری
هر خیابان به چشم میپایم
روز و شب گفتهام هزاران بار
یا میآیی و یا که میآیم
خستهام از نبودنت اینجا
خانهام از هوای تو خالی است
شوق دیگر نمانده انگاری
یا اگر هست بیتو پوشالی است
هیچ در باورم نبود این روز
که نباشی و من بمانم باز
تاب مویت که میکند شانه
دل ز کی میبری به عشوه و ناز
کاش میشد دوباره برگردد
روز خوبی که رفته از دستم
کاش میآمدی و میماندی
کاش پایت به عشق میبستم
چیزی اکنون نمانده از عمرم
بیتو دیگر امید فردا نیست
کاش میآمدی و میدیدم
این همه انتظار رویا نیست
#شهیار_واثقی (شهریور ۱۳۹۳)