پیام لاریان: خشونت با طلوع آفتاب چشم باز میکند
گفتگو با کارگردان نمایش و چند داستان دیگر
(خبر آنلاین- نرگس کیانی)
پیام لاریان نویسنده و کارگردان نمایش «... و چند داستان دیگر» تاکید میکند در این اثر، تماشاگر از خشونتی عریان و وحشتناک مانند قتل به خشونت پنهان
... دیدن ادامه ››
میرسد.
قتل با کوبیدن کتری بر سر مقتول، همپای قاتل شدن و شاهد عملش بودن بیمشارکت مستقیم، ترک کردن طرف مقابل بدون گفتن بخشی از واقعیت به او، تحقیر شدن به واسطه شبیه نبودن به دیگران، گرفتن پذیرش از کشوری خارجی به قیمت مرگ طرف مقابل و... قطعا میتوانید این فهرست را با ذکر موارد دیگری از خشونت که یا بر خودتان اعمال شده یا بر اطرافیانتان یا از دیگران شنیده و یا خواندهاید، ادامه دهید.
فهرستی از خشونتهای عریان و پنهان که با تاکید پیام لاریان بر طیِ سیری تاریخی، در «... و چند داستان دیگر» به نمایش گذاشته شده است.
لاریان برای اپیزود اول این نمایش از مهدی حسینینیا و حمید رحیمی، اپیزود دوم از سینا کرمی، افشین زمانی و الهه شهپرست، اپیزود سوم از معصومه کریمی و مجتبی فلاحی، اپیزود چهارم از سجاد تابش و کیوان ساکتاف و اپیزود آخر از عامر مسافرآستانه، ملودی آرامنیا و مریم نقیبی استفاده کرده است.
بعد از دیدن این نمایش در تماشاخانه ایرانشهر، به سراغ کارگردان آن رفتیم و پای صحبتهایش نشستیم. درآغاز از روند نگارش این متن از ایده تا نوشتن پرسیدم. در پاسخ، پیام لاریان در مورد این که نویسنده نمیتواند از تاثیر شرایط محیطی بر آنچه مینویسد جلوگیری کند گفت: «نمایشنامه «... و چند داستان دیگر» را سال 89 نوشتم. موضوع و تاریخ نگارشش نشان میدهد چه میزان تحت تاثیر شرایط بودهام.»
به راحتی میتوانم آدم بکشم!
فرزند زندهیاد نعمتاله لاریان، پیشکسوت تئاتر استان خوزستان در مورد خشونت به نمایش درآمده در این نمایش توضیح داد: «احساسم این است که خشونت با طلوع آفتاب چشم باز میکند. از وقتی بیدار میشویم، در یخچال را باز میکنیم و چیزی برای خوردن نداریم بگیرید تا وقتی که باید با مترویی شلوغ به سر کاری برویم که دوستش نداریم... همگی نوعی اعمال خشونت بر ماست.»
او ادامه داد: «خشونت چیزی است که با ما زاده و بزرگ میشود. شکل خشونتی که همیشه در ذهنم بود با آنچه اکنون در اپیزودهای پایانی «و چند داستان دیگر...» میبینید تفاوت داشت. من همیشه از خشونت فیزیکی حرف میزدم اما امروز به نظرم میرسد که نفس کشیدنم در این فضا تبدیل به نوعی از خشونت شده است.»
او همچنین گفت: «اجرای من در این وضعیت تئاتر، خودش یک خشونت است. یعنی وقتی فرضا تماشاگر به دیدن کارم نمیآید، اعمال خشونت است. وقتی من نمایش بدی روی صحنه میبرم و تماشاگر کار بدی از من میبیند باز هم خشونت است. من هیچ امیدی ندارم و فکر میکنم در وضعیت روحیای هستیم که به راحتی میتوانیم یکدیگر را بکشیم. واقعا عمق این جمله را نمیفهمیدم اما الان که 36 سالم است میفهمم که بهراحتی میتوانم آدم بکشم. بنابراین وقتی همهمان در چنین وضعیت بغرنجی قرار گرفتهایم، چنگ میزنیم که نجات پیدا کنیم و بتوانیم نفس بکشیم و یکدیگر را زیر دست و پا له کنیم.»
تغییر برنامه سالن سمندریان؛ از علی رفیعی تا جلال تهرانی و پیام لاریان
سالن استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر قرار بود از 15 فروردین میزبان دکتر علی رفیعی باشد اما جلال تهرانی و پیام لاریان به جای او روی صحنه رفتند. لاریان در این مورد توضیح داد: «شهریور و مهر 95 که «پرسههای موازی» را در تئاتر مولوی اجرا میکردم، 20 روز بعدش در ایرانشهر نوبت اجرا داشتم. با حسین پارسایی صحبت کردم و گفتم نمیتوانم کار را برسانم، درخواست انصرافم در شورای سیاستگذاری تماشاخانه ایرانشهر مطرح و پذیرفته شد و در لیست رزرو قرار گرفتم... دوم یا سوم اسفند بود که خبر دادند دکتر علی رفیعی انصراف دادهاند و من اگر میخواهم میتوانم اجرا بروم. آن موقع تا رسیدن به اجرا یک ماه و نیم فرصت داشتیم اما بدی ماجرا این بود که عید پیش رویمان بود. بنا را بر این گذاشتیم که زمانمان برای تمرین 20 جلسه خواهد بود و از 9 صبح تا 9 شب با فشار زیاد تمرین کردیم.»
او صحبت خود را تکمیل کرد و افزد: «مهمترین دلیل انتخاب «... و چند داستان دیگر» برای اجرا در حال حاضر، اپیزودیک بودنش بود. همین اپیزودیک بودن دستمان را باز گذاشت که تمرینات را رج بزنیم و لزومی نداشت در هر جلسه تمرین همه بازیگران حضور داشته باشند.»
سیر تاریخی خشونت؛ از نمونهای عریان تا شیوهای پنهان
در نمایش «... و چند داستان دیگر» میتوان خط سیری از خشونت را دنبال کرد که از شیوهای عریان به شیوهای پنهان میرسد. لاریان در این مورد توضیح داد: «ما اول بروشورمان را چاپ کردیم، بعد که اجرا را دیدیم متوجه شدیم از یک خشونت عریان و وحشتناک مانند قتل، ناگاه به خشونتی پنهان میرسیم و دوباره اوج میگیریم. بنابراین ترتیب اجرای اپیزودها روی صحنه با آنچه در بروشور میبینید مطابقت ندارد و حرکت از خشونت عریان و رسیدن آرام آرام به خشونت پنهان را مبنای چیدمان اپیزودها برای اجرا قرار دادیم.»
او ادامه داد: «به عمد میخواستم از فضایی پرتنش و اغراقآمیز آرام آرام به فضایی تخت با احساساتی درونی برسم اما الان که به اجرایم نگاه میکنم، نقصهایی مخصوصا در اوایل آن میبینم و احساس میکنم میشود روی داستانها بیش از این کار کرد. نقصهایی که حتما در نسخه چاپ شده «... و چند داستان دیگر»که توسط انتشارات بوتیمار منتشر خواهد شد، اصلاحشان میکنم.»
او که از علاقهمندان به تفسیر تاریخی و فلسفه قارهای است تصریح کرد: «من به تفسیر تاریخی معتقدم. یعنی چیزی که فلسفه قارهای (Continental philosophy) از آن حرف میزند (فیلسوفان قارهای به سوی تاریخگرایی متمایلند). به نظرم میآید که «... و چند داستان دیگر» را هم میتوان با تفسیر تاریخی دید که تاریخچهای از خشونت هم به مخاطب میدهد. خشونتی که از حالتی عریان به حالتی پنهان تغییر وضعیت داده است.»
فاصله نظارهگران خشونت با صحنه
او در پایان در مورد دکور «...و چند داستان دیگر» که توسط سعید حسنلو طراحی و اجرا شده است گفت: «دوست داشتم دکورم را در عرض صحنه بچینم که به دلیل دو اجرایی بودن سالن امکانپذیر نشد. قرار بود دکور از تماشاگر دور باشد و فاصلهای که در ذهن داشتم حداقل 10 قدم بود. در واقع میخواستم نسبت تماشاگر و صحنه طوری باشد که انگار از فاصلهای دور به تماشای اتفاقاتی که در یک اتاق میگذرد نشسته است. قطعا اگر در آینده بخواهیم «... و چند داستان دیگر» را مجددا اجرا کنیم این مورد را اعمال خواهیم کرد.»
نمایش «... و چند داستان دیگر» تا 17 اردیبهشت هر شب ساعت 18:30 در سالن استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه میرود.