نه ذهن زمان در آواز عقربه جاریست؛ نه انعکاس تبسمی تشنه در انتظار آب
نه سایه روشن موعود از پس پرده ها پیداست
نه رؤیای اخگری خاموش در زمهریر غروب
تنها خورشید خسته ای ست بر کلالهٔ کوه
لیسه بر پیالهٔ خونآب خویش می کشد
شگفتا...
ای بادها
هیچ بیرقی بر این بامها باردار از اهتزاز ستاره نیست
به جهان می نگریم
چیزی به یادمان نمی آید
”س.ع.صالحی
حقیقتاً کار تحسین برانگیزی بود.... درود بر همگی