1- پارسا پیروز فر بازیگر «خوب» یی ست؛ تکنیک هایی از بازیگری پیروزفر رو که پیشتر در نمایش «سنگ ها در جیب هایش» با همراهی بازی بسیار خوب «رضا بهبودی» دیده بودیم، در این نمایش شاهد هستیم.
2- داستانهایی از چخوف (که فکر میکنم دو سه تایی از هشت اپیزود اجرا شده برای اکثر مخاطبان تکراری باشه) به هم وصل شدند؛ به این ترتیب که مثلا در یک اپیزود شخصیت اصلی در حال عبور از خیابان است و به خانمی بر میخوره که در اپیزود دیگری درباره ش بیشتر میشنویم...
و اما: اینکه آقای پیروزفر در دو سه سال اخیر در حوزه ادبیات نمایشی و نمایش فعال هستند و زمانی رو که (میشه گفت مجبور هستند) در ینگه ی دنیا سر کنند، به خلق آثار هنری میپردازند، بسیار بسیار قابل تقدیر هست؛ اما اجازه بدید در ارزیابی دلایل موفقیت این نمایش (به گواه فروش بالای این نمایش و سانس های ویژه ی متعدد و همچنین آمار خوب نظرسنجی تیوال)، به معیارِ «چهره» بودن آقای پیروزفر، وزن بسیار بیشتری در کنار بازیگری، کارگردانی و نویسندگی (اساسا چندان این اثر رو دارای هنر نویسندگی نمیبینم) بدم. با این توضیح که «چهره» بودن یک بازیگر، جزو ویژگیهای بازیگر هست و مسلما نقطه ضعفی به حساب نمیاد.
با آرزوی موفقیت برای شخصِ شخیصِ آقای پیروزفر.