من کنجکاو شدم این نمایش را ببینم چون علاقه داشتم ببینم چه طور میان گذشته و حال جامعه ی امروزی ایران رابطه بر قرار می کند که متاسفانه این رابطه به نظر من مسئه دار بود. من نمایش های نقالی دیگری را هم جدیدا دیده ام و تاکید آنها بر نوعی ناسیونالیسم ایرانی به نظر من ناخوشایند و متعصبانه ست. قسم خوردن پی در پی بازیگران به خاک پاک ایران عجیب و هضم ناشدنی بود برای من در زمانه یی که اصالت بخشیدن به خاک و خون این چنین مورد تردید ست. ضمن این که توجه نمی شود آنچه در شاهنامه ایرانشهر خوانده میشود با تصور امروزی ما از ایران که متاثر از ایده دولت-ملت مدرن ست خیلی فرق دارد. دیگر این که به نظر من در نمایش تاکید زیادی روی انتخاب شخصی افراد بر روی گناه نکردن شده بود و شرایط اجتماعی و تاریخی افزایش غیرعادی اموری مثل حسد و طمع کاملا ندیده گرفته شده بود. ما در درون سیستم سرمایه داری زندگی می کنیم که فراتر از انتخاب های شخصی افراد در رفتار های اجتماعی تاثیرگذار ست مثلا برای افزایش سود به رقابت مداوم و بی وقفه در بازار و ایجاد نیازهای کاذب در افراد دامن می زند که تنش های شدید اجتماعی ایجاد می کند و راه حل های آن نمی تواند صرفا اخلاق گرایی باشد. دیگر این که نمایش به نوعی رفتار پهلوانی در زنان را پیشنهاد می کند که در آن تهمینه هفت خوانی حماسی را پشت سر می گذارد که به نظر من ایده ی جالبی نبود و برای من که جذابیت نداشت. شاید خود شاهنامه الگوی بهتری برای کاراکترهای زن باشد که زنانی خلاق جسور و مبتکر هستند بدون آنکه نیازی به انجام کنش های پهلوانی داشه باشند.