همیشه اولین کسانی که در جنگ آسیب میبینند، توده مردم هستند؛ دامداران، کشاورزان، معلمان، دورهگردان و... . اینها کسانی هستند که جنگ را با تمام وجود خود حس میکنند و عدهای سودجو در این گیر و دار از آنها سوءاستفاده میکنند.
شیمورینه یا همان شیمه، زنیست روستایی که مانند بقیه مردم روستای مردوش در جنگ متضرر شده و چیزهای زیادی از دست دادهاست؛ حالا هم اعضای حزب مانند گرگهای گرسنه به دور او و روستاییان دیگر جمع شدهاند و میخواهند افکار خود را با زور به آنها بقبولانند و از آنها بیگاری بکشند. شیمه که زنی تنهاست دوست دارد که مانند دیگران دیده شود و مورد توجه قرار گیرد؛ از تبعیضها خسته شده و برای همین میخواهد در کنار قدرت قرار بگیرد و اگرچه به ظاهر همراه آنهاست ولی در نهایت ذات ساده و مهربانش او را از بدیها و تاریکیها دور میکند و در کنار حق و حقیقت نگه میدارد.