دیروز کار رو دیدم ، روز اول اجرا بود و نمی شه گفت کار بد بود یا خوب
اما یک ربع اول کار ، گفتم این کار بهتر بود جای دیگه ای اجرا می شد نه تئاتر شهر! چون فکر می کردم محتوای کار سطحیه !
اما بعد شخصیت ها تا حدودی کامل شدن ، داستانی شکل گرفت و کار بهتر شد ...
رد و بدل کردن دیالوگ ها تعریفی نداشت! یه جورایی مثل کارهای ابتدایی دانشجویی! به صورت حفظی و سریع پشت سر هم ادا می شد و قواعد ساده ی دیالوگ گویی رعایت نشده بود! مثل مکث کردن و فرصت دادن به بازیگر مقابل و تماشاچی برای درک واژه ها
آقای تشکر وقتی به انتهای صحنه می رفتند آروم حرف می زدن و صداشون شنیده نمی شد و انتهای اکثر کلمات رو می خوردن یا انقدر سریع دیالوگ می گفتن که واژه ها با هم ترکیب می شدن و مفهوم نبود! البته تعدادی از جمله ها با صدای خیلی ی ی بلند بعد از ورود تینو صالحی دوباره گفته شد
بازی ها یکدست نبود و هر کی با توجه به سبک بازی خودش در گذشته نقش رو اجرا می کرد ، و کارگردانیِ کارگردان در شکل دادن به کاراکترها دیده نمی شد و مثل این بود که هرکس خودش رو کارگردانی کرده !
امیدوارم این کار در روزهای آینده خیلی بهتر از این بشه ، چون بهر حال حرف هایی برای گفتن داره!