آرامش را امیدی بود وقتی بودی
لحظهها را مرامی بود وقتی بودی
با تمامِ این نامفهومیِ عصر جدید
باز عشق را امیدی بود وقتی بودی
در خیابانِ طویلِ این شهرِ شلوغ
قدم زدن را دلیلی بود وقتی بودی
چای نوشیدن توی فصلِ سردِ سال
خاطره ی شَکیلی بود وقتی بودی
با غرور لعنتیم می نویسم،بخوان!
زندگی را امیدی بود وقتی بودی