خسته نباشید میگم به تک تک عوامل اجرایی این کار که واقعا زحمت زیادی برای این کار کشیدن و یه کار خوبی رو آماده کردن و به دوستان میگم تا دیر نشد این نمایش رو از دست ندید
و از باب این که نمایشنامه خوب باعث خلق یک اثر خوب میشه و دست کارگردان رو برای به روی صحنه بردن کار باز میزاره یادداشتی در باب نمایشنامه این اثر مینویسم
و اما یادداشتی بر نمایشنامه آشویتس زنان :
گویی استر رجعت کرده، و برای نجات دوباره ی قومش، در جهانی پر از جنگ و دود و آتش، سر از آشویتس در می آورد. و در سه زن هلول می کند. دوباره
... دیدن ادامه ››
با لحنی اغواگرانه و آسمانی (ژانت) قصد فریب اخشورش را دارد، و برای انتقام از قوم مخاصم ، "خودفروشی مقدس نژادی!" میکند.(هیلدا) و در مقابل نان، عفت از کف میدهد (ماروشکا) . و گویی شخصیت اخشورش و هامان در هم آمیخته ، و در دو شخصیت هانس و زیمر سر برآورده! فریاد استر از آشویتس به گوش جهانیان رسید و گویی پرده گوش برخی را پاره کرد! بطوری که با الحاح تابلوی تراژیک "4 ملیون قربانی" را با تابلوی صادقانه ی "1،5ملیون قربانی" در سردر آشویتس تعویض کردند.
تا اینجا مقابله ی ملغمه گون از "کتاب استر" و "آشویتس زنان" و واقع بود.
متنی روان و صمیمی، مونولوگ هایی پر قدرت در تجسم و به جریان انداختن اتفاقات و همراه ساختن تخیل تماشاگر؛ نوشتاری ساده و صمیمی و گاهی بروز شگردهای ادبی پر قدرت. متن پر از اشارات و تلویحات به فرهنگ و شیوه ی زندگی کشورهای آمده در نمایشنامه؛ که خواننده را به شک می اندازد :نویسنده حتما باید آنجایی باشد! مگر اینکه فرض بگیریم چند رمان آنجایی را با دقت و علاقه خوانده، و این علاقه! خواننده را به شک می اندازد: نویسنده باید یهودی باشد! اما مگر نویسندگی غیر از این است؟! هر جایی و هرکس بودن . در تن تک-تک قربانیان هلول میکنی و رنج آنها را زجه می زنی، در تن جانیان و ماموران و ماذوران! هلول میکنی و همچون چکه های شدید باران بهاری از ناودان، ماشه می چکانی! و چه فرقی میکند؟ یکی هم سهم خودت!