مثل درد های پنهان لابلای ولع زندگی
ویا شب های سرد در پی خاطرات گرم
مثل چشم های ناپاک در جنگ با دل های پاک!
مثل یک بیوگرافی ساده از زخم لبریز جنون
و شاید خنده های گرم یک عشق میان ازدحام
گاهی هم تاول های لب لب
و یا جای بوسه های ماندگار بر دل
اینجای زندگی مثل آنور مرز غریب است با ما
مثل صدای ما که غریب است اینجا!
چه عجیب سالیست فقط همان لحظه ی بوسیدن تو
و چه عمیق شکیست همان نگاه پشت سر تو!
اینجای زندگی مثل هیچ است و بس
گاهی به بلندای یک قله ی بدون عابر
و گاهی به کوتاهی یک مسیر پر عبور
هرچه که بود هیچ نبود و بس
۲ نفر
این را
امتیاز دادهاند