در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | ماه باقری درباره نمایش خاطرات و کابوس های یک جامه‌دار از زندگی و قتل میرزا تقی خان فراهانی: چرا ندانستی، که در سرزمین رنج و اشک، مردمان معصومیت را بردار می کنند ب
S3 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 21:51:29
چرا ندانستی، که در سرزمین رنج و اشک، مردمان معصومیت را بردار می کنند برای تکه ای نان؟

حالا فقط من مونده ام که هیچ کاری نمی تونم بکنم. این دست ها که دو طرف بدنم آویزونن، این پاها که مثه ستون های لرزونی خرابه ای رو روی خودشون نگه داشتن. می خوام فریاد بزنم، مثه بچه ای که تنها مونده، مثه بچه ای که تنهاش گذاشتن.

شما خودتان به ما فرمودید که اشک ها نشان عشق اند، اما درمان درد نیستند...

اسب گرسنه رکاب نمی دهد. خر مانده را هر قدر بزنی، تندتر نمی رود. کارهایی که تو میخوای بکنی، عین اینه که انگشت توی سوراخ زنبور کرده باشی. میدونی میرزاتقی خان، اسب عربی اگه ده من جو یه جا بخوره، بد مستی نمیکنه، اما یابوهای دورگه اگه بی مانع بچرن و بدوئن، اولین کاری که می کنن لگد زدن به مهتری ... دیدن ادامه ›› ئه که تیمارشون می کنه...

کجایی تو که این سرزمین این همه زشت است و پر فریب؟ ... دروغ را وسمه کن، فریب را بزک کن، شاه باران می خواهد، برف می خواهد، دروغ می خواهد... تو خواجه باش، کنیز باش، تنبان شاه باش. این سرزمین، سرزمین شلیته است و سفلیس. سرزمین خواجگان و کاسه لیسان. تو فریب این سرزمین باش...