جنس شب با جنس رویایم یکیست
خواب من با آینه همرنگ شد
مهر پاییزی به رویایم بزن
رنگ رویایم شبی بی رنگ شد
دفترم را شوق باران تر نمود
قصه هایم قصه ی هفسنگ شد
آبروی غنچه را بادی خرید
چون دهانش وقت خنده تنگ شد
تا خیالی پر گرفت از ذهن من
صورت شعرم کمی گلرنگ شد
شعرمن رنگ صفا وعشق داشت
خالی از اندیشه ی نیرنگ شد