در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | احمد محمدتبریزی درباره فیلم دوران عاشقی: یک: ساعت 9 شب برای دیدن "دوران عاشقی" وارد سالن یک پردیس ملت
S2 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 04:40:31
یک: ساعت 9 شب برای دیدن "دوران عاشقی" وارد سالن یک پردیس ملت که جزو سینماهای پرمخاطب تهران است، می‌شوم و کسانی که برای تماشای فیلم آمده اند بیشتر از 30 نفر نیستند. با خودم فکر می‌کنم چرا مردم ما سینما نمی روند؟ چرا فیلم نمی بینند؟

دو: فیلم شروع می شود. کارگردان قصد داشته با پایه ریزی داستانش با تم "خیانت" فیلم را جذابتر کند. درست از همان سکانس اول خیانت نشان داده می شود، سکانس دوم خیانت، سکانس سوم خیانت و سکانس چهارم و همینطور نشان دادن خیانت به شکل های گوناگون ادامه پیدا می کند. همه چیز کاملا رو است و کارگردان کاملا گل درشت، مصنوعی و به دور از ظرافت می‌خواهد پیامش را به مخاطب بدهد.


سه: بازیهای فیلم به شدت ضعیف است. انگار همین الان لیلا حاتمی از تخت بیمارستان بلند شده و قبول نقش کرده. بازیگر زن مقابل شهاب حسینی که اولین بار می‌بینمش به بدترین شکل ممکن بازی می کند. احتمالا اولین فیلم بلند سینمایی اش باشد. نه رابطه ها شکل گرفته نه بازی ها باورپذیر است. وقتی مزدا3 لیلا ... دیدن ادامه ›› حاتمی را دزد می برد، او با کوچکترین واکنشی آسوده شروع به قدم زدن میکند. داستانی چیزی شبیه به سریالهای ترکیه ای است. خواهرزاده رئیس یک شرکت با کارمند دایی اش روی هم ریخته. دایی خودش درگیر پرونده ای در رابطه با ازدواج دومش است. خواهرزاده پرونده را پیش وکیلی می برد که زن اول آن کارمند شرکت است(!) و ...

چهار: هنوز در سینما در نشان دادن جامعه ایرانی مشکل داریم. یا در حال نشان دادن ثروتمندان با وضعیت زندگی آنچنانی هستیم یا زندگی زاغه نشینان را نشان می دهیم. نمی توانیم جامعه ایرانی را آنگونه که هست نشان دهیم. یک طبقه متوسط درست را به تصویر بکشیم. همین است که مخاطبان فیلمها را باور نمی کنند و نمیتوانند با آن ارتباط برقرار کنم.


پنج: اواسط فیلم بود که فهمیدم مردم چرا سینما نمی آیند. چرا فیلمهای ایرانی را نمی بینند. پاسخ روشن بود. خودم برای اولین بار در وسط یک فیلم از سالن زدم بیرون.
بهترین کار نرفتن به سینما برای این فیلم بود

و حالا که رفتی

باز هم بهترین کار رو کردی که وسط فیلم زدی بیرون

ولی کاش زودتر میزدی

من خودم20 دقیقه فقط تحمل کردم
۰۱ شهریور ۱۳۹۴
خانم رضایی عزیز، زمانی این واکنش های متفاوت افراد، برای مخاطب معنی پیدا می کنند و جذاب می شوند که او این آدمها را بشناسد، لمس کند و برایش مهم شوند وگرنه چه اهمیتی دارد که بیتا فرهی یا پورحسینی و همسرش (همه شان در فیلم اضافی اند) چه واکنشی نشان می دهند؟ شخصیت های اصلی تر هم (با بازی بد جملگی شان) آن قدر بی پرداخت و بلا تکلیف مانده اند که نه می توان به آنها نزدیک شد و نه به هیچ کدامشان حق داد.
۰۲ شهریور ۱۳۹۴
کاملا با نظر فربد موافقم... فیلم پر از اتفاقات و شخصیت های اضافی و بدون کاربرد هست که نه تنها هیچ کمکی به روند داستان نمیکنه بلکه خیلی هم توی ذوق میزنه...حتی گذاشتن یه مردی که میخواد جنسیتش رو عوض کنه یا دختری که میگه همینجوری ازدواج کردم چه کمکی به بهتر شدن فیلم یا پروار کردن داستان و شخصیت ها میکنه...
۰۳ شهریور ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید