در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | ر. پ درباره نمایش wow واو: جناب آقای تینو صالحی عزیز و گرامی از مم و زین به بعد با شما همراه ش
S2 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 19:09:14
ر. پ (rpashaee)
درباره نمایش wow واو i
جناب آقای تینو صالحی عزیز و گرامی

از مم و زین به بعد با شما همراه شدم و از آن به بعد به دلیل نگاه نویی که به درون مایه ی فولکلوریک/اساطیری نمایشنامه هایتان دارید نسبت به شما و آثارتان ارادت خاصی پیدا کردم. فکر می کنم یکی از مهمترین و برجسته ترین ویژگی های کارهای شما (آنهایی که تاکنون دیده ام) اطلاعات خوب شما در مورد فولکلورو اساطیر و استفاده ی به جا از این اطلاعات است که امیدوارم در کارهای بعدیتان هم اتفاق بیافتد.

نمایش امشب هم مستثنی نبود. زن قهرمان داستان همان مده آ بود که به خاطر عشق خود به جیسن برادرش را کشت، سپس مورد بی مهری جیسن قرار گرفت و از او انتقام سختی گرفت. در آخر مده آ سوار بر ارابه اش به آسمان رفت. قهرمان شما هم با چتر و چمدان از نظر پنهان شد. به علاوه ی درون مایه ی اساطیری، شما از اسطوره ی آفرینش، ترانه های محلی و ...نیز به شیوه ای هوشمندانه بهره جسته بودید. این از نقاط قوت کار شما است. موسیقی، رنگها، و اجرا در همه ی قسمتهای سالن هم همگی نقاط قوت بودند. در کل لذت بردم و گذر زمان را ... دیدن ادامه ›› متوجه نشدم.

علی رغم نقاط قوتی که گفتم به متن شما انتقاداتی دارم. نخست این که به نظرم شما خیلی حرف داشتید بزنید. و همه ی این حرفها بسیار مهم بودند: مظلومیت زنان، مهاجرت، تحمیل یک زبان به اقوامی خاص و ...به همین دلیل نتوانسته بودید آن طور که باید در هیچ کدام از این مسائل عمیق بشوید. به طور معمول در یک متن یک مسئله ی مهم تر که ذهن نویسنده را به خود مشغول کرده است، لا به لای ماجراهایی کم اهمیت تر پنهان می شود اما در مورد متن شما چون همه ی مسائل اولویت داشتند پنهان شدنی در کار نبود و همه ی حرفها با هم زده می شد. به همین دلیل حرفها کمی شعاری و احساسی شده بودند. به همین ترتیب شخصیتها در بعضی از موارد سیاه و سفید بودند و نیاز به پردازش بیشتری داشتند. به عنوان مثال شخصیت مرد داستان کمی بیش از اندازه منفعل بود و در نتیجه باور پذیر نبود. یا قهرمان زن برخلاف مده آ که در برخی از خوانش ها بسیار سمپاتی بر انگیز است حداقل در من هیچ سمپاتی ایجاد نکرد چون این فرصت به من داده نشد که به عمق شخصیتش دست پیدا کنم. دختر رییس باور پذیر تر بود و چقدر مکالمه ی راوی را با او در مورد بچه دار نشدنش دوست داشتم.

علی رغم مسایلی که گفتم از نگاه دلسوزانه و مهربانتان به مسایل و مشکلاتی که انسانهای اطرافمان با آنها درگیرند بسیار شاد و ممنونم و بی صبرانه منتظر کارهای بعدیتان خواهم ماند. شما اتفاق خوبی هستید که در تئاتر مملکتمان افتاده است.
سلام دوست خوب بسی خوشحالم که در پی دیدن اجراهای ما هستید.ممنون امیدوارم همیشه خوراکی فرهنگی برایتان داشته باشم. نکات مثبت نمایش های من جزو اهداف گروه تئاتر هژار است و از این مسیر خارج نخواهیم شد چرا که پیشرفت نمایش را در ریشه دار بودن آن می دانیم و چه بسا اساطیر ، قصه ها و بیتها و ...... حلقه گم شده تئاتر ایران است در راه به روز شدن البته. و هدف ما رسیدن به تکنیک روز است با اتکا به همین مولفه ها. در مورد انتقادتان بر نمایشنامه باید بگویم که این تقصیر که البته به جا است بر گردن من می باشد چرا که اولین نمایشنامه من است که نگاشته ام و کم تجربگی دارم در این زمینه و البته قصد اصلی من نشان دادن جهان پست مدرن بود با بهره جستن از خرده روایتهای بی ارتباط ، "البته به ظاهر " و همچنین شعارهایی که عموما ارجاع داده ام به کلاژ کردن نوشته هایی پراکنده از مجلات و متن اصلی مده آ، که البته کار سختی بود و شاید کم تجربگی در نوشتن سدی بود در برابر این هدف، حتما در آثار بعدی این نقص را برطرف خواهم کرد ، بالاخره که باید یاد بگیرم بنویسم :)) نقد شما من را به وجد آورد که کمی برایتان بنویسم ، ممنون.
۱۶ مرداد ۱۳۹۴
سلام آقای صالحی عزیز

بزرگواری و فروتنیتان بسیار ارزشمند است. در مورد خرده روایتهای به ظاهر بی ارتباط موفق عمل کرده بودید. وجود راوی و عدم ارتباط ظاهریش با بقیه ی روایت ها بسیار دلنشین و پیش برنده بود. در عین حال نشانه هایی در روایت های راوی وجود داشت که ظاهری بودن بی ربطی را به شیوه ای هوشمندانه بر ملا می کرد. برایتان آرزوی سلامتی و موفقیت بیش از پیش دارم.
۱۶ مرداد ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید