به بهانه ی اجرای«سعادت لرزان مردمان تیره روز»؛
خانه ای که ناامن ترین جای جهان است...
به بهانه اجرای مجدد نمایش «سعادت لرزان مردمان تیره روز» هاله مشتاقی نیا یادداشتی را پیرامون این نمایش ارایه داد.
در متن این یادداشت آمده است:
خبر اجرای دوباره ی نمایش " سعادت لرزان مردمان تیره روز "، بعد از پانزده سال، من را می برد به
... دیدن ادامه ››
روزهای دانشگاه. به روزها ی خوب ... تئاتر، نفس می کِشید و شوقِ تماشای آثار خوب تر، با ما بود. روزهایی که از بهترین اساتید ادبیاتِ نمایشی چون آقایان حمید امجد، محمد رحمانیان، محمد چرمشیر و ... مدرسِ ما در دانشگاه سوره بودند. کلاسِ تحلیلِ نمایش نامه بر اساس اجرا بود و مدرس، آقای قطب الدین صادقی. کار در کلاس این بود: تماشای نمایشِ "سعادت لرزان مردمان تیره روز" به قلم جناب آقای علیرضا نادری و کارگردانی آقای محسن علیخانی و تحلیلِ آن ... از آن روزها گذشته، سال ها، اما سعادتِ تماشای نمایشی که مردمانِ تیره روزِ آن، نفسِ ما را در سالن گرفته بود، هنوز با من است ... نمایشی که سه بار تماشا کردم. نه فقط برای کارِ کلاس و ارایه ی تحلیلی درست، آدم هاش تو را می کِشاندند به تئاتر شهر ... هنوز روح انگیز را به خاطر دارم ... هنوز صحنه ی دردناکِ نماز خواندن پدرِ خانواده و کفر گفتن او و دوباره سر گرفتن نماز را به خاطر دارم ... هنوز صدای زوزه ی سگ در اول و پایانِ نمایش، من را می برد به زندگیِ سگیِ آدم هایی که
قلب ات برای آن ها فشرده می شد ... رنجِ عظیمِ خانواده ای که مرگ را زندگی می کردند ... و آن " خانه " ... خانه ای که ناامن ترین جای جهان بود برای
آدم هاش ... سِحر قلمِ جناب نادری و اجرای واقع گرایانه ی آقای علیخانی، یکی از آثار ماندگارِ آن دوره را رقم زده. و این چنین است که خبر اجرای دوباره ی آن، برای من، خنکای نوشیدنِ شربتی یخ، در تموز گرم و این روزهای ناخوشِ تئاتری است.
هاله مشتاقی نیا
تیرماه هزار و سیصد و نود و چهار