*آخرین ضربه رو محکمتر بزن*
تاریخ را ورق بزن ، از سرگشتگی هایت بگو ، از اتفاقهایی که با چشمانت دیده ای،از آدمهایی که بر جِسم تو حکومت کرده اند و خود را مالک تو و مَردُمانت دانسته اند و هیچگاه یادشان نبود که تو متعلق به هیچکدام آنها نیستی ، ولی آنها با همه این دانسته ها هیچگاه نخواستن و نگذاشتند تا تو رنگ و بوی ِ آرامش را ببینی.
.
.
.
ولی تو آنقدر صبور و نجیبی و مَردُمَت آنقدر نجیب زاده که دَم بر نیاوردید ایستادید در برابر ظلم و زور ، متانت به خرج دادی و سکوت کردی
... دیدن ادامه ››
در برابر خُرافه که روح و روانِ آدمهای این سرزمین را در نوردیده و نترسیدید از ضربه های سهمگین هزار شلاق.زخم برداشتی و رنج دیدی ولی سرخم نکردی. متین و باوقار استوار چون کوه مقاومت کردی؛ حکمرانانت همگی به تاریخ پیوستن و آرزوی حکومتِ اَبَدی بر تورا با خود به گور بردند و در نهایت چیزی که مانده ، عظمت و شکوه همیشگیِ توست.
و فقط می ماند یک نکته مهم ، به این نجیب و نجیب زادگانش باید بر دلهاشان حکومت کرد، آنها رنجِ تمامی تاریخ را به دوش کشیده اندو اِبایی از شلاق ندارند ؛اگر توانستید، که نامتان در تاریخ به نیکی جاودانه خواهد ماند و اگر هم نه ......... آخرین ضربه رو محکمتر بزن.