نمایش **مثل ماه برای آسمان **سیزدهم کارو دیدم.سبک آیینی سنتی تغییر یافته و تمایل داشته به زمان حال استمراری....فضا باااالنسبه شاد و مفرح(البته متکی به بازی دو بازیگر خوب دربار و اکشن و ریکشن هاشون فقط)..طراحی حرکات موزون جالب و متناسب با کار امااااا در اجرا ضعیف متاسفانه(ابتدای کار که می بایستی یه پیش در آمد خوب میبود خیلی ضعیف ولی انتهایی ترین صحنه ی کار عالی)....موسیقی انتخابی بالنسبه خوب فقط در اجرا قطع وصل شد(البته یه بار)که بازیگرا بدون موسیقی شاید بشه گفت هماهنگ تر شدن...از نظر متن باید گفت مونولوگ گووویی های بیست دقیقه ی آخر کسل کننده شد....داستان رو خودتون باید برید ببینید چون ارزش دیدن رو داره ولی یه سوال از نویسنده ی کار دارم؟ اونجایی که مهندس با مشتی در مورد علت باور امام عصر بحث میشه چراااااا منطقی و عاقلااانه مخاطب قانع نشد؟؟پیشنهاد میکنم این دیالوگ کلیشه ای اضافه بشه"مگه هوا دیده میشه؟پس چطور رقص برگ درختا رو تو نسیم توجیه میکنی؟ قرار نیست هرچیزی دیده بشه مهم اینه که حس بشه وجود و برکاتش"...بازم ممنون.ضمنا دیدن اسم تهیه کننده ی کار هم برام جالبه!!