در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | قاسم رییسی درباره نمایش شبی بیرون از خانه: حتی تصور تماشای چنین اجرایی را هم در سر نداشتم. چیزی که فهمیدم این بود
S2 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 12:53:12
حتی تصور تماشای چنین اجرایی را هم در سر نداشتم. چیزی که فهمیدم این بود که برای دیدن تولد ستاره ها حتما نیاز به تلسکوپ قوی برای رصد اعماق کهکشان ها نیست، در یک سالن سه ردیفه و بدون سن نیز می توان شاهد تولد ستاره هایی بود.
هارولد پینتر و متن هایش را با نظم نوین جهانی و زبان پشت کوهی می شناختم و به خاطر نگاه عاطفی اش به وقایع غیرعاطفی و اصول ضد خشونتی که در سر دارد دوست داشتم. با این حال صاحبان کار را ستایش می کنم که متن نمایشنامه را تا حد ممکن تغییر داده و آن را استحاله کرده اند. از نظر تکنیکی هم معتقدم که این تعدیل برای روان سازی و القای هدف اصلی متن به مخاطبان موثر بوده است. به هر حال بخش بزرگی از جامعه ما چه از نظر فردی و چه از نظر اجتماعی با مقوله تحکم، انزوا و انفعال دست به گریبان هستند. از این حیث تیزهوشی کارگردانان قابل تقدیر است.
متن به شکل هدفمندی ذهن را درگیر ترس های درونی و اضطرابات ناشی از سرخوردگی های روانی خاص می کند. این حس در اجرا با وجود امکانات ناچیز و معذوریت های فنی، حرفه ای بوده و فضای نا آرام یک ناخودآگاه منزوی و تو سری خورده و ترسو را به ذهن متبادر می کند. مماس سرکوب های روانی با نشانه های جنسی کار، ارادت متن رو به نظریات فروید نشون میدهد اما برعکس موارد زیادی از این دست، به هیچ وجه دچار افراط نمیشود.
دکور -بجز ماکت های نه چندان جدی قبرها- خوب از آب درآمده و همه چیز از ساعت بزرگ روی دیوار تا نحوه چینش میز و صندلی ها به حس تعلیق و انفعال در متن و اجرا کمک می کنند. موسیقی و نور از عهده وظایف خود به خوبی بر آمده اند و تاثیرات لازم را داشته اند – البته از آنجا که "همیشه خراشی است روی صورت احساس" نور در بخش مهمانی و موسیقی در بخش پایانی می توانستند مثل سایر بخش ها کنترل شده تر باشند.
و کنترل؛ شاه بیت و کلیدواژه کار. دقیقاً کنترل؛ ... دیدن ادامه ›› با وجود تمام دشواری ها در نقش های اغراق آمیز و عصیان شده ای که کنترل در اجرا را به غایت سخت می نماید. مادر، کینگ و از همه تماشایی تر آلبرت به خوبی از مهار نقشهایی غیر قابل مهار بر آمده اند. لحن کینگ، نگاه های مادر، حرکات مرده ها و یک معجون کم نظیر از همه اینها در بازی آلبرت که تو را به گوشه های ضمیر ناخودآگاهت در کودکی های بسیار دور سرخوردگیت می برد! ترکیب بازی ها یکدست است و نشان از تمرینی طولانی مدت دارد، چه امکان ندارد بدون تلاشی فراوان با این درجه از خلوص، احساسی را به مخاطب منتقل کرد – با وجود گریم نامتوازن که کمی از کیفیت کار کم کرده. ترکیب رقص، حرکات موزون و اسلوموشن ها اجرایی به یاد ماندنی ساخته اند.
معذرت بابت زیاده گویی؛ اما دیشب بدون هیچ تلسکوپی شاهد تولد ستاره ای در چهارراه ولیعصر بودم که قطعاً نور آن در آینده بازتاب بزرگتری پیدا خواهد کرد.
فردا برای دیدن این نمایش میرم و امیدوارم طبق نظر خیلی از دوستان کار خوبی باشه و به خاطره ای خوش از آخرین نمایش امسال تبدیل بشه :)
۲۶ اسفند ۱۳۹۳
جناب معصومیان، آقای بهرامی عزیز، عمو فرهاد و همه دست اندرکاران
با سپاس فراوان
من از شما ممنونم که چنین حادثه ای رو رقم زدید و بی صبرانه در انتظار کارهای بعدی خواهم نشست
۰۴ فروردین ۱۳۹۴
درخت شیشه‌ای آلما، کارگردان: فرید قادرپناه ... به زودی
۰۶ مرداد ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید