که بارش بارانش
درست مثل رفتن تو مداوم است و طولانی...
و هر بار که پلکهام
عطر دریاچه قم میگیرد
دستان تو پلی ست
که ارتباط می دهد
چای خشک را
به انگورهای تاکستان
و تنت را به من
و من را ب من
هرچند که
سرنوشت پلهای زیبا هم شکستن است
و چشمانت از رنگ پنجره هایی
... دیدن ادامه ››
که
رو به من گشوده میشوند تهیست...
واز پرتغالهای پیراهنت
که تنها در هوای گرم و مرطوب شمال به هم میرسند
مرا ببخش برای تکرار دستانت در این شعرها
اما
حضور تو تنها چیزی است
که برای همیشه ضرورت دارد
(شاعر:فاطمه تک دهقان)