در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | بردیا برجسته نژاد درباره فیلم آتش بس ۲: حقیقتش را بخواهید «آتش بس 2» از آن دست فیلمهایی نیست که بحث و صحبت و ا
S3 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 04:04:55
حقیقتش را بخواهید «آتش بس 2» از آن دست فیلمهایی نیست که بحث و صحبت و انتقاد و نظر خاصی را بطلبد. یک فیلم مفرح و سرگرم کننده که با پیامهای به شدت مستقیم و رک خود به مدت دو ساعت شما را سرگرم می‌کند و در بعضی سکانسها می‌خنداند. اما چیزی که باعث شد در مورد این فیلم بخواهم حرفی بزنم یک نکته کلیدی‌ست که خدمتتان عرض می‌کنم.

«آتش بس 2» بصورت کاملا تعمدی (که در بعضی قسمتها چندان ضرورت آنرا متوجه نمی‌شوم) غلو آمیز و اگزجره است. نگاهی به رنگها بیاندازید، به چیدمان، به طراحی صحنه، به طراحی لباس. تصویری که می‌بینید از هر لحاظ فانتزی‌ست! بهرام رادان و میترا حجار در هیچ دو سکانسی لباس تکراری نپوشیده‌اند، با این وجود برای هارمونی و انتخاب رنگها و ست بودن لباسشان کاملا دقت شده است. نگاه کنید به لباس خدمتکار آنها، نقره، که مانند کولی‌های رنگین است. به موهای پسربچه، به دکور اتاق بیمارستان، به رنگ بندی میوه‌های روی میز، به همه چیز و همه کس. این فیلم پول را شرط بدیهی همه چیز قرار داده و بطوری کاملا غیر مستقیم این فضای فانتزی را به آن نسبت می‌دهد. مرد کارخانه دار، زن معمار، خانه‌ی تریپلکس، مستخدم، سالن وی‌آی‌پی فرودگاه، «50میلیون تومن که پولی نیست»، بولینگ و ... همه‌ی اینها، اگر هم نشانه‌ی ثروت نباشد، در سینمای ما بعنوان نمادهایی از ثروت به کار می‌روند. این موضوع تا حدی در این فیلم نهادینه است که آنها در سالن وی‌آی‌پی، دکتر خود را که چند سالی خارج از کشور تحقیق می‌کرده و حتی فامیل خیلی دور یکی از آشناهای خیلی دورشان را نیز می‌بینند.

حرف اصلی‌ام این است که این فیلم، نه تنها از لحاظ بصری، بلکه از نظر بازیها نیز کاملا اگزجره و غلو آمیز است. بادی لنگوئج بسیار فراتر از آن ... دیدن ادامه ›› چیزی‌ست که ما ایرانی‌ها داریم، جملات با شدت و حالت کاملا غیرواقعی بیان می‌شوند، همه چیز آنقدر بزرگ و واضح و پررنگ شده که هیچ چیز از پیش چشم هیچ نوع بیننده‌ای دور نمی‌ماند. بنظرم یکی از دلایل این مسئله می‌تواند قصد کارگردان برای نمایش دادن کودک درون این دو نفر در قالب رفتارها و ادا و اصول کودکانه باشد (مانند قسمتهای زیاد و بی‌مزه‌ی ادا کردن همزمان یک جمله توسط زوج فیلم). این تصنع و شدت جزو عیب و ایرادات فیلم نیست، چون معلوم است که کاملا تعمدی و فکر شده بوده، با این وجود من در قسمتهای زیادی این تصنع را نپسندیدم.

باز هم می‌گویم، این یک فیلم مفرح و برای وقت گذرانی‌ست. برای من این یک فیلم آموزنده نیست، شاید آموزشی باشد، اما قطعاً آموزنده نیست. من مطمئنم، شک ندارم، که تا وقتی زنده هستم معتاد نخواهم شد! و درصد بسیار بالایی از این تصمیم را مدیون فیلم «مرثیه‌ای برای یک رویا» هستم که آنقدر زیبا و عمیق این موضوع را به من می‌فهماند که حتی واژه‌ی اعتیاد هم من را وحشت زده می‌کند. آتش بس 2 با این قابلیت بسیار زیاد فاصله دارد. آقای دکتر آنقدر مستقیم و رک و اصولی و کتابی و جزوه‌ای مسائل را تشریح می‌کند که فیلم هیچوقت حالت آموزنده نمی‌گیرد و در حد آموزشی باقی می‌ماند. مثالهای این زوج از مشکلات آنقدر اگزجره و پر رنگ و لعاب است که شما هیچوقت نمی‌توانید خودتان را جای آنها بگذارید و عکس‌العمل خودتان را تحلیل کنید. این فیلم از همه لحاظ اگزجره است و اگزجره بودن «طنز»
را حاصل می‌شود. بنابراین آتش بس 2 فقط یک فیلم کمدی، با خمیرمایه‌ی آموزشی (نه آموزنده) است که برای دو ساعت شما را سرگردم و برای چند دقیقه می‌خنداند.

بعدنوشت: یک چیز را یادم رفت بگویم. در سکانسی که رادان روی تخت و حجار روی کاناپه خوابیده موبایل هر دو نفر iPhone 3G است (از مدلهای قدیمی این گوشی). در سکانسی که این دو روبروی هم نشسته‌اند و با لپتاپ خود مشغولند موبایل هر دو نفر iPhone 5S است. این دقت کارگردان که پیشرفت زمان از دستش در نرفته را دوست داشتم. همین.