بگذار صید خسته بگوید امان بده
چاقو بیار و باز به این کشته جان بده
بس کن تظاهر اینهمه از ما نهان مشو
آن خوی شیر و روی سگت را نشان بده
با ما سخن لطیف مگو ساده نیستیم
این عشوه را به دلخوشی دیگران بده
گرد تو این و آن به طمع جمع میشوند
چیزی به این ببخش و پشیزی به آن بده
نو عاشقان تازه به دوران رسیده
... دیدن ادامه ››
اند
در دست هر کدام یکی استکان بده
ما جز به راه و رسم تو مستی نمیکنیم
با ما درشت باش و ز رطل گران بده
میدان شاخ و شانه کشیدن از آن توست
پا بر زمین بکوب و جهان را تکان بده