ای مظهر تمام خوشی ها شیطان!
ای آشنای ذات نهان انسان
با روح تلخ فاوست چه سودا کردی؟
با ما همان معامله کن بازرگان!
جان غمین و تشنهی ما را برگیر
زهد عبوس و خستهی ما را بستان
دنیا بد است و خوب نخواهد گشتن
دورانِ در تسلسل خود سرگردان
دنیا ملال تنگ غروب زندان،
شبهای پر کسالت
... دیدن ادامه ››
بیمارستان
میل و هراس و حسرت و نامش تقوا
تحقیر و نهی و سلطه و نامش احسان
مهمان نداشت حرمت صاحبخانه
یا میزبان هوای غرور مهمان
از شور بیکران تو الگو برداشت
آن کس که وعده داد بهشت رضوان
ای میل زیستن! هوس بیپایان،
رویای خوب زندگی جاویدان!
شادا که تر کنیم لبی در مستی
بادا که تر کنیم به شادی دامان