زندگی قافیه باران است
من اگر پاییزمو درختان امیدم همه بی برگ شدن،
تو بهاری و به اندازه باران خدا زیبایی...
یقین بدان اگر خدایی وجود نداشت
تندیس مهربانیت را چون بتی می پرستیدم...
چون خیالت همه شب مونسو دمساز من است،
شرم دارم که شکایت کنم از تنهایی...
مهم نیست گودال آب باشی یا دریای بیکران ،
زلال که باشی آسمان در تو پیداست...