نوعی داستان عاشقانه
با سلام و خسته نباشید به همه گروه بخصوص بازیگرانش
من دیروز این کارو دیدم و ضمن لذت بردن از این نمایش ذکر چند نکته را برای دوستانی که این نمایش و ندیدند یا اصلا به تماشاخانه سه نقطه تا حالا نرفتند لازم دونستم.
در ابتدا باید از تماشاخانه سه نقطه شروع کنم که اصلا شبیه به یک تماشاخانه یا سالن تئاتر نیست.فقط یک خونست واقع در بلوار کشاورز در طبقه دوم یک ساختمان مسکونی اداری که با حداقل امکانات مثلا به تماشاخانه تبدیل شده است.
سالن نمایش بسیار کوچک و با سقفی کوتاه است و این اطاق مستطیل شکل دقیقا به دو قسمت مساوی تقسیم می شود و به بهترین نحو 49 عدد صندلی برای تماشاچی نصب کرده اند.هیچگونه تهویه ای در اطاق موجود نیست و نورپردازی با حداقل امکانات
... دیدن ادامه ››
می باشد.
و نکته جالب اینکه یا نورپردازی مشکل داشت یا برق سالن، که باعث شده بود چراغ صحنه نمایش مدام نورش کم و زیاد بشه.که حدس میزنم باز برمیگردد به ضعف سالن سه نقطه !
بازیگران بیچاره مجبورند با چنین شرایطی 60 الی 70 دقیقه بهترین بازی خود را ارائه دهند و مخاطب را راضی از این مثلا سالن بیرون بفرستند که واقعا هم با تمام محدودیت های سالن باید بخاطر این نقش آفرینی بهشون خسته نباشید گفت.
سوال من اینجاست:
در دورانی که مردم به تئاتر رو آوردند و میل به دیدن تئاتر از رفتن به سینما بیشتر شده و همچنین تعداد نمایشهای آماده برای اجرا زیاد است و سالنهای استاندارد برای اجرا جوابگوی اینهمه نمایش نیست، آیا لازمه به هر قیمتی تئاتری در هر سالنی اجرا بشه؟؟؟
البته همانطور که در آخر اجرا آقای مسعود تاروردی فرمودند گروه بدون هیچ پشتوانه ای و فقط بصورت خودجوش و حتی بدون چشم داشت به جشنواره به کار خود ادامه میدهد که جا دارد همین جا از زحماتشون و سختی که در حین اجرا در آن سالن برای این نمایش میکشند تشکر ویژه کرد.
اما در مورد نمایش:
نمایش خوب شروع شد.یعنی همون اول کار بیننده را با چند چالش زندانی بودن یک فرد،راز ماجرا،رابطه این بین،کار اصلی زن و ... درگیر و به دیدن ادامه نمایش علاقمند می کرد.
بازی خانم افشارپور واقعا قابل تحسین بود چون دقیقا همون حسی رو به بیننده انتقال میداد که نقشش رو ایفا میکرد!!!.و بیننده با تمام وجود درگیر شخصیت این زن میشه.
آقای تاروردی بعنوان افسر پلیس بازی قابل قبولی داشت ولی بقول معروف بازی ایشون تحت تاثیر بازی خانم افشارپور قرار میگیره و صدای ایشون بعنوان یک پلیس زیاد قوی و قاطع نیست انگار کل نمایش داره آروم و زیر صحبت میکنه در صورتی که نقش ایشون ایجاب میکرد صدایی رسا تر و محکمتر داشته باشد.
نمایشنامه خیلی شبیه سریالهای تلوزینی کشورمون بود که در این دو دهه اخیر هیچ تغییری نداشتند.از این باب که خوب شروع شد،خوب ادامه پیدا کرد ولی متاسفانه بعد از 40 دقیقه خیلی سریع در چند دقیقه کل مجهولات نمایش در چند جمله نمایان شد.
میتونستند اینقدر سریع نتیجه گیری نکنند.
نکته دیگر که زیاد مهم نیست ولی بعنوان جزییات میتونست نمایش و واقعی تر کنه زمانی که ودکا مینوشیدند باید باور پذیرتر بازی میشد (مثل بازی آقای رضا مولایی و اشکان خطیبی در نمایش خدای کشتار). نه اینکه دارند انگار آب میخورند!
موزیک آخر نمایش عالی بود و دقیقا با حس و حال نمایش مطابقت داشت.بسیار از این موزیک لذت بردم.
با همه این موارد ومحدودیتها این نمایش کار خوبی بود و باز هم به همه عواملش خسته نباشید میگم و به دوستانی که نمایش خوب براشون مهمه پیشنهاد میکنم دیدن این نمایش رو که تا جمعه 28 شهریور ماه تمدید شده از دست ندهند.
به امید کار بیشتر از این گروه و پیشرفت روز افزون شان.