جهان برای آنانی که میاندیشند کمدی و برای آنان که احساس میکنند تراژدی جلوه میدهد(هوراس وارپل)
از دیدگاه ارسطو هنرها عبارتند از بازنمایی و کنشها.
سفر در زمان ما، در <<نمایش در ایران>> آینهای بر کنشهای تاریخ ما مردمان پارسیان بود،گویی معنا جای در تک تک لحظههای وجودیت دادهاست از صحبت ابتدایی اساتید تا صحبتهای تیز غلامسیاه که آینهی اصلی بر کنش زبانی قشر پایین جامعهاست،موضع قدرت و ضعف در نمایش عروسکی،کمدی سرشار از میم سمبلیک در رو حوضی،غم ریتم کند تعذیه و بلافاصله حفظ ریتم با تغذیه مضحک بگیریم تا اجرای به یاد ماندنی نمایش زنانه و یکی از اجراهای مورد علاقهی من نه درون اثر بلکه خارج از اثر که وظیفهی من گوینده نیست اما نقطه ضعف در نگفتناش دارم اجرای<< خاله جون>> و حس حال نوروزی خوان و اپرا و با حفظ کامل کمدی که جلوتر به هر یک جداگانه میپردازیم.
هدفی که در شرط اجرای نمایش وجود دارد زنده کردن کنشهای ما و بیداری ما نسبت به فاصله از کنشهای گذشتهاست که به خوبی با حفظ کمدی سمبلیک و فاصله گذاری مارا وادار به کشش بیشتر نسبت به نمایش میکند.
شاید مهمترین نشانهای که میتوان بهش توجه کرد نمایهی حضور نور و صدای دینگ بود،نمایهای که در طول اثر ساخته شده بود که با ساختار عناصر جلو برود و مارا نسبت به جهان پیرامون آگاه سازد دال وجودیت این نمایه صدا و نور و سکون شخصیتها یا تغییر آنها و مدلول آن آگاهی نسبت به هدف نمایش بود.
اجرای
... دیدن ادامه ››
ابتدایی بیرون از سالن به شکلی که بیننده را با فضای کار آشنا کند بشدت خوب کار شده بود همچنین موضع مخاطب را نسبت به نمایش مشخص میکرد.
میرسیم به نمایش قبیلهای و هماهنگی درست با ریتم و تمپوی زیبا همراه انتخاب موسیقی و طراحی حرکت که هرکدام نشانهای نسبت به دیگری بود.
آشنایی اولیه با جهان پیرامون و سفر در زمان نسبت به فرم نمایش چون مصالح وجودی عمل میکرد، مدلول پدیدار کمدیهای میم-سمبلیک همراه بازی با کلمات در نقالی بشدت ریتم کار را حفظ میکرد و حرکت اسب نسبت به هامارتیای نادانیِ هنری با میزانسن درست،کمدیِ تعقل برانگیزی ایجاد میکرد.
حرکات تقریبا بر پایهی ساختار،نسبت به ارتباط هریک از ساختارها و شخصیتهای بنا شده بود که بشخصه برایم رضایت بخش بود.
نمایش عروسکی کمدیاش کاملا دال و مدلول بود و موضع ضعف قدرت کاراکترها و حتی جابهجایی میان عروسک و واقعیت،کمدی خوبی خلق کرده بود و باز میتوانستیم میمهای سمبلیک را ببینیم که به کمدی کار تزریق شده بود.
و امّا نقطهی عطف کار از دیدگاه من اجرای رو حوضی با زبان تیز و بُرندهی همیشگی فیروز،موسیقی درست و بجا،کشش داستانی و اجرایی و هنوز سمبلهای میم-کمدی و چرخش نسبت به جهان پیرامون،نه اثر بلکه جهان پیرامون بیننده موجب حفظ ریتم خوب کمدی کار بود.
صحبتهای آخر استاد امیر دژاکام که هرگونه نظر بندهی کوچک احوال در مقابل واژگان ایشون گم است افتخاری بود از جانب گوشهایمان.
در آخر نمایش در ایران اجرایی آبرو مندانه، زیبا و نشاط آور از نه تنها هنر،بلکه کنش و زندگی ایران و ایرانیاست تولید معنایی که شاید اگر هدفمند بود به این شدت کار را راضی کننده و زیبا نمیکرد. تولید معناهایی، که هرکدام معنایی از وجودیت هریک از مردمان تاریخ پارسیان است.
جهان از مناسبات شکل گرفته نه چیزها.
فرهام محمدی