در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال Sina_Mohammadpoor | دیوار
S3 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 20:06:41
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
توجه: <<خواهشمندم که بعد از دیدن این نمایش زیبا به خواندن این نقد بپردازید.>>
بعد از دعوت شدن به این نمایش زیبا و تماشای این اثر ... دیدن ادامه ›› دوست داشتم یه نقد رو اضافه کنم
به عنوان یه کار دانشجویی به من معرفی شد و اولش فکرم این بود که یه کار معمولی و حوصله سر بر قراره ببینم ... تو فکر این بودم که اگه بشه پیام ها و ایمیل های چک نکرده گوشیم رو تو زمان اجرا بخونم ...
با صحنه نخست و شروع نمایش داشتم کم کم به این نتیجه میرسیدم که میشه رو خوندن ایمیل های گوشیم حساب کنم ... صحنه اول تموم شد نور سالن استاد خسرو شکیبایی خاموش شد ... بازیگران با یک همدلی و نظم خاصی در تاریکی دکور صحنه را تغییر میدادند (هر فرد فقط وظیفه ای که بهش سپرده بودن رو انجام میداد) ... بعد از روشن شدن نور سالن با صحنه ای مواجه شدم که کمی منو جذب نمایش کرد... صحنه آینه .... در مقابل یرما (ساناز تفکری) یک زن مشکی پوش ایستاده بود (خانم فاطمه نصرتی) که از نظر من بهترین انتخاب برای این نقش خود کارگردان و نویسنده طرح بود (انتخاب کاملا هوشمندانه ای بود). کم کم نمایش داشت منو جذب میکرد... بعد از یک شروع معمولی با یک صحنه خیلی حرفه ای و زیبا مواجه شدن یک مقدار منطقی نیست... ولی این نمایش دقیقا همین کار رو با مخاطب کرد...
دو صحنه درگیری (درگیری خوآن و ویکتور) در نمایش وجود داشت.... اولین صحنه درگیری بسیار قوی و بی نقص بود در لحظه درگیری خوآن به صورت کاملا حرفه ای لیوان و بطری آب را از روی میز به زمین انداخت که میشه از هوش بالای بازیگری جناب مسعود منقچی اشاره کرد... صحنه دوم خشونت بالاتری رو داشت که از نظر من خوش آیند نبود زیاد. میشد به یه تهدید در حد بردن خوآن به سمت دیوار و دست به یقه شدن ختم بشه...
کودکان نقابدار: بازم باید به هوش نویسنده و کارگردان این نمایش اشاره کرد برای چند لحظه همه فکر تماشاچی رو برد سمت چهار نقطه نور .... بهترین تصمیم در لحظه برای استراحت دادن به ذهن تماشاچی تا نقطه اوج داستان رو بعدش به نمایش بکشه ... صحنه خواب یرما که با چهار کودک نقابدار مواجه می شود. بازی بشدت خوبه یرما و بازی هوشمندانه خوآن رو تو این صحنه به هیچ عنوان نمیشه نادیده گرفت.
کلام آخر: تبریک به تیم خوب بازیگری ، انتخاب مناسب بازیگران باعث قوی تر شدن کار شده بود.... البته چیدمان بازیگران برای ایفای نقش هم به جزء یکی دو نفر خوب بود. غیر از صحنه نخست، فیلم نامه کاملا با چیدمان منطقی و خیلی رون نوشته شده بود. نور پردازی نمایش بسیار عالی بود. افکتهای صدا هم میشه با فاکتور گرفتن دو صحنه نمره قبولی بهش داد.
به کارگردان و نویسنده طرح این نمایش سرکار خانم فاطمه نصرتی تبریک صمیمانه ای میگم و بهشون قول میدم اگه با همین انرژی و طرز فکر به کارشون ادامه بدن شاهد کارهای قوی تری خواهیم بود.

جناب با همون جملات اولتون که
"تو فکر این بودم که اگه بشه پیام ها و ایمیل های چک نکرده گوشیم رو تو زمان اجرا بخونم ... "
مطمئن شدم جنابعالی به هیچ عنوان اهل تئاتر دیدن نیستید، هیچ تئاتر بینی تو سالن نمایش همچین کاریو نمیکنه، حتی در مواجهه با بدترین نمایش.
به همین خاطر اصلا سراغ خوندن باقی نوشتتون نرفتم.
۰۳ شهریور ۱۳۹۸
تا الان ندیده‌بودم کسی تو جمله‌ی اول نقدش (نقد به هرچی اصلا!) از کلمه‌ی زیبا استفاده کنه!
مشکلم با خود کلمه‌هه نیستا. هیچ ایرادی نداشت اگه تو پاراگرا جمع‌بندی بود. ولی همین اول متن سوگیری داره!
۰۹ شهریور ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید