اگه بخوام به عنوان یک اجرا از نمایشنامهی ننه دلاور برشت به این اجرا نگاه کنم و بگم نظرمو... باید یه هفت هشتتا آرامبخش بخورم که گمان هم نکنم کسی مشتاق به شنیدنش باشه. بنابراین...
علاقهمندان را دعوت میکنم به خواندن نمایشنامه و یا تماشای فیلم اجرای برشت از این نمایشنامه که روی یوتوب هست و همون خودش به اندازه کافی گویاست.
دیشب با هزار ذوق و شوق به دیدن این نمایش رفتم و خب...
فقط میتونم یک بیت شعر اون هم فقط خطاب به کارگردان بخونم
کار هر بز نیست خرمن کوفتن
گاو نر میخواهد و مرد هنر
اول تعجب کردم از تعداد کم
... دیدن ادامه ››
تماشاچیان...
ولی در آخر دستگیرم شد که چرا هیچ اقبالی (به چنین نمایشنامهی پرظرفیتی برای اینروزهای ما) نشده.
اما به عنوان یک اجرای مستقل از متن نمایشنامه.
آدم چی بگه؟ از کجا شروع کنه؟
حداقل بجای اون مرثیه خوانیهای روضه گونه وسط صحنهها یکمی داستان رو تعریف میکردین تا اجرای شما انقدر شبیه یک هزیانگویی از کار درنیاد. اقلا داستانی روایت شده باشه. هر داستانی. اصلا داستان ننه دلاور بره به درک. روایت نداشت. هیچ داستان منسجمی وجود نداشت.
اونهمه استعداد و تلاش بازیگران و نوازندگان فقط و فقط یکساعت و نیم داشت هدر میرفت و صرف یک رویای درهم و برهم که ناخودآگاه آدمی در شب وقت خواب ساختهاش، میشد. شمارا به جان عزیزانتون انقدر اصراف نکنید. وقت و هزینهی ما مخاطبین تئاتر فدای شما و حمایت از این هنر مهجور تئاتر. در مصرف استعداد بازیگران و نوازندگان و هرکسی که هنری داره انقدر اصراف نکنید. یه چیزی بگید. هرچی ... یک چیز معنادار بگید.