سلام خانواده دیوارى

دریک روز تابستانی نهم مرداداماه ۱۳۳۴شمسی در کابل افغانستان بدنیا آمدم

باشانس اینکه پدرم جلیل زلاند هنرمندی بودکه در رأس موسیقی رادیو افغانستان چهل و پنج سال خدمات اش تا قبل از تجاوزارتش سرخ اتحاد جماهیر شوروی سابق و واقعه سیاه طالبان بر هیچ افغان پوشیده نیست ۰پدرم یکی ازآوازخونان وآهنگسازان مبتکربود وخودراهمیشه درمقابل مردم مسؤل میدانست۰
پدرم به هر کشور مسافرت هنری داشت با مؤفقیت و عنوان های فوق لعاده روبرو میشد۰
برای مثال درسال ۱۳۴۱در ایران بااجرا و ساختن آهنگ زیبای( ساربان)به روی شعر حضرت سعدی درکیهان آنروزنوشتند روح سعدی با آهنگ ساربان و صدای جلیل زلاند دوباره زنده شد.
مثال دیگر: درهندوستان( دهلی نیوز) به پدرم عنوان آواز طلائی ودر مدراس و بمبئ ستاره موسیقی افغانستان و غزل خوان استثنائی دادند۰
تجربه ... دیدن ادامه ›› ورهنمائی های پدرم درزمینه آهنگسازی ومسئولیت هایآن در مقابل مردم برای من یک مکتب استثنائی بوده واست۰
در۱۳۴۸شمسی بادردست داشتن بورس تحصیلی از وزارت فرهنگ و هنربه تهران مسافرت کردم. که مشغول تحصیل درهنرستان عالی موسیقی تهران شدم. دررشته پیانو که بعداز گذشت یک سال به
هارمونی،آهنگساز ی تغیررشته دادم.
شاگرد استادانی: چون آقایان فریدونفرزانه، یوسف زاده، مصطفی پورتراب، مرحوم مرتضی حنانه،مرحومه خانم خسروی ودیگر استادان عزیزبودم.
که از زحمات بی دریغ شان را همیشه سپاس دارم. تحصیلات خودرا تاقبل ازانقلاب اسلامی به پا یان رساندم.
تابه تعبید اجباری که شامل اکثر همکارانم میشد من هم از تهران به لندن وکاناداو بلاخره دراواخر سال ( ۱۹۷۹قمری) درشهرلوس آنجلس مقیم شدم.
دراواخر۱۹۸۰ وارد دانشگاه USC لاس انجلس دانشکده موسیقی شدم که مدت دو سال دررشته موسیقی فیلم به تحصیل پرداختم.
آهنگسازی را درسال۱۳۵۰شمسی درتهران آغاز و اولین آهنگهای خود را به روی ترانه های از اردلان سرفراز وبا صدای ستار بنامهای( بهت) و( غزل)ساختم که با اقبال فراوانی مردم روبروشد.
این نکته مهم راباید یادآورشوم کهآشنائی من با برادر نازنیم اردلان سرفرازدرکوچینی تهران دومین شانس زندگی من بود.
چراکه بعداز مدتی اردلان سرفراز دریافت که میتواند ترانه های خودرادراختیارمن قراردهد
که روی ترانه هاش آهنگ بگزارم. که خوشبختانه تا امروز ادامه دارد. (همیشه محتاج دوستی وسپاسگزارهمکاری ش هستم)
درطول سی سال دوران آهنگسازی ام هیچ وقت مسؤلیت خودرا نسبت به مردم وملت ایران فراموش نکرده و مهمتراینکه هر چند خیلی،خیلی کوچک خودراپاسدارموسی قی امروزو
وزبان فارسی میدانم چراکه امروز بیشترازهرزمانی زبان ، فرهنگ وموسیقی ما مورد تحدید نه تنها بیگانه گان بلکه بعضی از مثلأ ترانه سرایان همزبان نیز قرارگرفته است.

استاد فریدزلاند..

سلام خانواده دیواری ..


آبی ترین خاک زمین
موج سفید پیرهن تو
خلیج تا همیشه فارس
یه سینه ریز گردن تو


قامت تاریخ همیشه
مثل جلای درته
دعای بی بی مریمت
همیشه پشت سرته

فیروزه امام زاده
مثل یه تاج روی سرت
دستای ماهیگیر پیر
قوت ... دیدن ادامه ›› و زور کمرت

ای نا خدا بیا برون
این قایق و تابه خدا
به سینه دریا بزن
شهامت و بی ادعا



گره گره به هم بزن
مادر بزرگ گبه باف

شروه بخون از ته دل
پدر بزرگ سینه صاف

یزله برقصید همگی
سهم شما شادی و شور

دستای نخل آرزو
رو سرتون با تاج نور


آبی ترین خاک زمین
موج سفید پیرهن تو
خلیج تا همیشه فارس
یه سینه ریز گردن تو .....

سلام خانواده دیواری

خیلی خوشحالم و نمی تونم احساس خودم رو با بیان این واژه های ناچیز بیان کنم

افتتاح سایت تیوال (دیوار)ومرجع تخصصی شدن این سایت رو نتیجه زحمات بیکران جناب عمروآبادی وگروه انسان که کوشش و تلاشی که دراین راه از خود نشان دادند رو یک خسته نباشید بگیم ، و بر خود و.اجب میدانم به عنوان یک عضو کوچک این سایت از شما و گروه انسان تشکر کنم . امید است تلاش های خالصانه شما و همکاران محترمتان مورد پذیرش درگاه خداوند قرار گیرد.

و نیز پیشاپیش به تمامی کاربران عزیز سایت که در این سایت حضور خود را با عضویت خودشان ثبت می کنند را تبریک گفته از خدواند متعال آرزوی توفیق و سلامتی و تندرستی برای تمامی خواهر وبرادر های دیواری عزیز خود دارم ..

از: کاووس لیراوی

یا مقلب القلوب و الابصار یا مدبرالیل و النهار
یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الیاحسن الحال

درده
دله بچه هاى دیواروکاووس لیراوى با ..



سلام به دیوارى که دو سال راز دار تمام بچه هات بودى. سلام به دیوارى که دوسال هم پدراحساس, ما بودى هم مادر..
سلام به دیوارى ... دیدن ادامه ›› که هرکى دلش تنگ بود ،عاشق بود . چه عصبانى, چه خوشحال
چه معلم, مى خواست چه استاد ,تو همه چیزش بودى, و
دریغ نکردى,
دیوار برلین آهنى هم بود، دوقسمت نه.. 4. شده بود. تو چیکار کردی برای بچه هات؟. تو دلت جادادى,با کسی قسمت نکردی
سلام به دیوارى که درش همیشه روبچه هاش باز نه احساس کسى رو اسیر نه زنجیر میکرد ی . دیوار چین این بزرگ دیوار پوچ همه رو به خندق حریص مغرورخودش لب کشید ,
وایسا گوش کن ، صدای باد رو
، بارون بی پروای فردا رو گوش کن .پایین و نگاه کن دیواری هار نگاه کن ، فقط پیش تو دردو دل میکنن تو رو فقط رازداره احساسه خودشون قبول دارن
شعرا،ترانه هامشکلاتشون عشق هاى سبزشون رو ، ازشوق براى دستاى تو هدیه میارن به تو امانت میدن
تو تنها نیستی ! ،این بچه ها چرا دوست دارن? چون نگاهت وشب روز نصف شب ازشون دریغ نکردى، تو کویر شک و تردید, اگه تو رنج و محنت تنها بودن ،
تو براشون همیشه ! نزدیک ترین، و محرم اسرار بودی و چشمه ای بودی جوشان
که براشون بجوشه هرثانیه .
وقتی همه راه ها بن بست به نظر می رسید ، تو پرده روکنار میزدى
و راهی میذاشتى جلو پاهامون که کشف بشیم
دیدى تنها نیستی !قول میدم دستاى من ودوستاى دیواریم ،و همه رو به سمت خدا بالا ببریم و برای آرزو های به دل نشسته دعا بکنیم . چشم هاى زیادى به تو وابسته
شده تو هم پدر احساس ما بودى هم مادر ....برامون بودى
تو تنها نیستی! تا وقتی برای بودن ، معنایی هست، تا وقتی رو شونه ها ت گنجیشک هاى دیوارى نک میزنند.
چى...? نه
درده تو تنهاشدن نیست !!! تصور تو از تنهاییه! تو خیال میکنی
تو رو تنها میذارن? تو که بار محنت و فشارهای زندگیمون رو یک تنه رو دوش خودت تحمل کردى جیک نزدی
بیایم لحظه ها ى ، آخرسال که مفهوم زندگی خودت رو مثل صدها آهوى که بى پناه سر درگم باشیم به ما یاد بدى و مارو جا کنی گوشه احساست حالا تنهات بذاریم ?
نه .تو تنها نیستی ،و نخواهى شد,تا وقتی که مرزی بین شادی و غم نیست .

پس تو تنها نیستی . . ما برادر خواهر های فرزندان احساس سفید شاعرانه دیوار عزیز تئاترشهربا توهستیم.

************
سلام بچه ها ببخشیدم پیش دستى کردم من به ابن درده دل خیلى نیاز داشتم
پیشا پیش با همین احساس ساده دیوارى خودم
از حالا سال نو رو با عطریاس و کلماتى از جنس احساس رو به برادرها و خواهران دیواری عزیزم تبریک میگم


از: درده دله بچه هاى دیوار و کاووس لیراوى