«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
به نظرم به سختی میشه این نمایشنامه را اینهمه بد اجرا کرد. تجربه بسیار ناموفقی از آقای غنیزاده است. تنها خوبی کار به نظرم صحنه است که دیدن یک عکس کافی است و اشکلات کار:
- بازیگران همگی بسیار بد حرف میزنند و کلمات را بسیار بد ادا میکنند؛ پیمان معادی در اغلب بخشها لهجه اصفهانی داره! علی سرابی هم یه لهجهای میگرفت که معلوم نبود.
- با توجه نمایشنامه خیلی بخشها نیازی به داد زدن نداشت. اما انگار از طریق قرار بود تا توجه بیننده جلب شود.
- بازیها اصلن خوب نیست. رضا بهبودی از همه بهتر است. راکورد راه رفتن و حرف زدن پیمان معادی ۲ دقیقه هم ثابت نمیمونه.
- چیزهایی در کار میشنوید که باعث تعجب است. مثلا : هر کسی سی خودش ! یعنی چی واقعن ؟
- افزودن برخی شوخیهای جنسی مثل هویج (درسته که در متن نمایشنامه هم هویج میخورند اما نحوه پرداخت این مسئله در کار) و یا بخشی که ولادیمیر سردش شده و کلاهش را جلوی خودش را میگیره...
مطلقا ارزش دیدن ندارد و پول و وقت خود را حرام خواهید کرد.
1- دیشب نمایش را دیدم. رقص روی لیوان ها را هم ندیدم اما به نظرم مشکلی در دریافت فهم کار ایجاد نمی کند. تعداد زیادی از افرادی که دیشب همراه من نمایش را می دیدند در صحنه هایی که خنده دار نبود می خندیدند ! حکم کلی نمی توان داد اما به نظرم خیلی از افرادی که از کار خوششان آمده همین ها هستند. به نظرم برای خالقی که چنین اثری ارائه می دهد وقتی مردم بیخود می خندند باید احساس بدی باشد. یعنی با کار ارتباط برقرار نمی کنند....
2- به نظرم یک نمایشنامه نیمه تمام بود. انگار هنوز تمام نشده آمده برای اجرا. نه فرم کار و نه روایت قوام و یکپارچگی نداشت. بازی ها هم خوب نیست. هر چند استفاده از دیگر مدیوم ها مثل کارهای دیگر کوهستانی خوب است.
3- سالگشتگی بیش از هر چیز دارد از چیزهای بیرونی برای خودش اعتبار می گیرد از مفهوم سالگشتگی در شعر شاملو تا داستان اروفه. کاری که خوب باشد لازم ندارد ارجاع مستقیم بدهد و هی بلند بلند بگوید نگاه کنید من هم عین همان ها هستم. نمایش بیشتر وانمود می کند که حرفی برای گفتن دارد. وگرنه تکرار بی سر و ته داستانی کلیشه ای از باخوانی رابطه ای است که تمام شده و دیگر هیچ.