آخرین تانگوی مارلون براندو
نمایشی که اگر طرفدار مارلون براندو نباشید، فیلمهایش را ندیده باشید و تاریخ زندگی او را ندانید در میان گسستگی پلانها گم میشوید، تئاتری که بیشتر جنبه نمایشی داشت نه تئاتری چرا که داستان یا مفهوم خاصی را بیان نمیکند، داستان مشخصی ندارد و خط مشی نمایش گسسته، غیر منسجم و در بسیاری از موارد خسته کننده به نظر میرسد و در کل چیزی جز تکه هایی از گذشته مارلون براندو با بیان ضعیف نیست، در این بین صدا گذاری و نورپردازی نیز بسیار جای کار دارد، با اینکه نیمی از این مشکلات به پلاتوی بد با امکانات ضعیف برمیگردد که صاحبان امر سالهاست فکری به حالش نکرده اند ولی باز هم نمیتوان از عملکرد ضعیف گروه تدارکات چشم پوشید. بازیگری اما نه خوب بود نه بد جای اصلاح بسیار دارد، به غیر از خانم سمیرا فقیهی که نقشش را بی نقص بازی کرد، تغییر حالت و چهره بازیگر از غم به شادی، تعجب به عصبانیت، گیجی به هوشیاری بسیار دقیق و بی نقص بود به گونه ای که میشد آن را به عنوان درسی از بازیگری یاد داد، ضمن اینکه آقای آرش آریان منش با اینکه نقش زیادی ایفا نکرد ولی بازی بسیار خوبی را ارائه کرد کما اینکه گریم و لباس بازیگر نیز در خور نقش بود، دیگر بازیگران اما هنوز جای پیشرفت بسیار دارند. به نظر من باید برای اینگونه نمایشنامه ها زمان بیشتری صرف شود، چند اجرای ابتدایی با حضور چند هنرمند و صاحب نظر اجرا شود تا نواقص بر طرف شود سپس به اجرای عموم برسد. یکی از نواقصی که به چشم می خورد این بود که برخی از صحنه های نمایش به تصور و تخیل بیننده ربط داده میشد همانند صحنه ای که به مارلون براندو حمله می شود، میشد از دونفر کمبارس برای این کار استفاده کرد تا صحنه لایق تری رقم بخورد یا اینکه صحنه رقص تانگو بازیگران با نظم بیشتر و موزون انجام شود، که اینها در اصل نقص کارگردانی است در کل این اثر جای کار بسیار دارد و از افراد با تجربه ای همچون آقای فقیهی انتظار بیشتری میرود، اگر برای حمایت از تئاتر و پا برجا ماندن صحنه در این اوضاع مشلول و بیمار به دیدنش میروید یا از طرفداران پر و پا قرص مارلون براندو هستید بسیار کار درستی میکنید و این کمترین کاری است که میتوان برای پیشرفت هنر تئاتر در استان انجام داد و اندکی از خستگی این دوستان که در این شرایط سخت و بی امکاناتی شدید هنوز
... دیدن ادامه ››
روی صحنه میروند را رفع کرد، ولی امیدوارم پس از حمایت هم استانی های عزیز از این اثر در آینده شاهد اثر های بهتر و لایقتری از این عزیزان هنرمند باشیم . در پایان این نکته را اضافه کنم که تئاتر سکوت نیست تئاتر مجموعه ای از چند هنر در هم آمیخته شده است که بیننده را به تفکر عمیق در باره حقایقی بارز یا دروغهایی مخفی وا میدارد و صدایی بلندتر از فریاد دارد، اویگن برشت معتقد بود که تئاتر باید ابزاری برای تغییر جامعه باشد و تماشاگران را به تفکر و عمل وادار کند او تئاتر را ابزاری آموزشی و اجتماعی میدانست، چیزی که در اینجا حس نشد.
این نکته را نیز متذکر بشوم که نظر من کاملا شخصی بوده و باید به عنوان یک هنر دوست و بیننده و نه یک هنرمند و ناقد صاحب سبک برداشت شود.