و او کتاب را آفرید و عشق را و خرد را
نقد یا سلیقه ؟
درود بر شما عزیزانی که این مطلب را می خوانید
سخنم را با این پرسش آغاز می کنم، آیا یک مخاطب عادی با دیدن چند فیلم از جراحی مغز به خود اجازه نقد عملکرد جراح و یا چگونگی جراحی را می دهد؟
در حالی که حتی یک فوق تخصص برای مثال گوارش به خود چنین اجازه ای نمی دهد.
پس چرا ما در هنر و در رشته ای که تخصص لازم را نداشته و عملا بی سواد محسوب می شویم ، به خود اجازه نقد می دهیم ، آیا ملاک برای نقد یک تابلوی نقاشی صرفا دیدن چند تابلو و بازدید از چند نمایشگاه است یا اینکه دیدن چند تئاتر و نمایش به ما اجازه ی ابراز نظر می دهد؟
آن هم در شرایطی که گروهی حرفه ای ( با توجه به این مطلب که حرفه ای در بیان ساده یعنی کسی که از صنعت یا هنر خود درآمدی داشته و امرار معاش می کند) مدتها اثری را تمرین کرده و چشم به عرضه محصول خود و نتیجه ی آن دارند و چه بسا استفاده از کلمات و جملات منفی و نادرست ،آن هم در پوشش سلیقه ی
... دیدن ادامه ››
شخصی من این است یا به نظر من و یا اینکه هر کسی حق دارد نظرش را بگوید، به سادگی ضرر و زیانی سخت به تیم تهیه و تولید وارد می نماید ، با توجه به اینکه سلیقه شخصی هر کس امریست نسبی که برای مثال چیزی که برای یکی ناخوشایند است برای دیگری می تواند خوشایند باشد. بارها دیده شده مخاطبی که به غلط خود را آگاه می داند به خود اجازه داده که اثری را با ارزش و دیگر کار را بی ارزش بداند ، آن هم تنها به این دلیل که هر اثری را نه با علم که با ذائقه ی شخصی خود ارزش گذاری می نماید ، حال اینکه آفت مخاطبانی با در گیری های شخصی و انواع و اقسام اختلالات شخصیتی ، نفتی بر آتش این موضوع شده است.
این را بگویم که همیشه حساب مخاطب فهیم و مطلع ، از این گونه افراد جداست.
هنر علم است نه سلیقه ، این را با تحقیق و تجربه ی خود آموخته و همیشه بیان داشته ام ، مثالی می زنم ، من از بازی فلان بازیگر در فلان نمایش خوشم آمد ، خب خدا را شکر ، من از بازی فلان بازیگر خوشم نیامد ، ( دقت کنید ، از کلمه بدم آمد ، استفاده نکردم ) بازهم نظر شخصی من به عنوان تماشاچی زیاد مضر نیست ، اما وقتی می گویم ، بازی فلانی خوب بود ، قوی بود ، ضعیف بود و غیره اینجا دیگر ناخودآگاه نظر شخصی نداده ، بلکه عملا وارد مقوله نقد شده ام ، پس گذشته از تجزیه و تحلیل اثر و بدون شرکت دادن دلایل و ذائقه شخصی ، حداقل باید به انواع متدهای بازیگری آشنایی داشته باشم ، سبک نمایش و نمایشنامه را بشناسم ، بدانم کارگردان اثر برای اجازه دادن به اینگونه بازی بازیگر ، به چه می اندیشیده ، چون همانطور که بزرگان می گویند ، گمانم از سال ۱۹۳۰ میلادی ، کارگردانان به این نتیجه رسیدند که به بازیگر بیاموزند به تنهایی برای ایفای نقش بر روی صحنه آماده نیست ، ابزار بازیگر را بشناسم و از همه مهمتر به اصول نقد علمی و بی طرفانه آگاه و پایبند باشم.
حال چه رسد به ابراز نظر درباره کل اثر ، و در پایان با توجه به اینکه در کشور ما هیچ اثری بدون بازبینی اجازه نمایش عموم نمی یابد ، فارغ از نظر شخصی بنده در مورد موافق یا مخالف بودن با این موضوع ، یعنی بنده با چند بار نقش داشتن در نمایشنامه خوانی ( این نمایشنامه خوانی نیز در کشور ما جای بحث دارد ) یا حتی عدم داشتن سابقه در خلق آثار هنری ، آیا صلاحیت نقد یک اثر را دارم ؟
پاسخ را به شما مخاطب فهیم می سپارم.
ارادتمند شما سید امیر هاشمی طباطبایی