خلاقیت های اجرا به صورت مجزا میتواند ۱ ساعت و ۱۰ دقیقه مخاطب را همراه کند، این گزاره به خودی خود میتواند دلیلی باشد برای امتیاز گرفتن این نمایش و پیشنهادش برای دیدن. گروه بازیگری یکدست و یکشکل هم به شکل مستقل و هم در کنار هم در یک صف میایستند و خارج نمی زنند ، دامی که به گمان من نمایش در نزدیکی افتادن در آن است ، این هم امتیازی دیگر . نکتهی مثبت دیگر ، مستقل از هر نوع نگاه زیباییشناسانه به تئاتر ، پرداخت متن در یک استراکچر ایرانیست و داشتن استانداردهایی در این استراکچر. زاویهام با متن اما آنجایی شکل میگیرد که حلقههای روایت، گویی از سال ۵۷ به بعد سست می شود ، یعنی ما با یک روایت اپیزودیک و یک روند تاریخی روبهرو هستیم که تا نیمهای از نمایش این قرارداد را با ما حفظ میکند ، اما از جایی به بعد این اتصال روایی با مخاطب کمرنگ میشود که شک دارم نویسنده و عوامل اجرایی خودخواسته به این نوع روایت بسنده کرده باشند، نکتهی پایانی، حضور کارگردان در صحنه به مثابه یک اجراگر، که توامان هم نکات مثبت و هم نکات منفی در خود دارد ، کوتاه سخن اشاره کنم به مثبت بودن آن که از نگاه من پرداختن به فاصله گذاری در یک نمایش ایرانیست، که وامدار فرم تعزیه است که از قضا تعزیه را هم فرمی آوانگارد میبیند و نکتهی منفی بیرون آمدن کلی کارگردان(اجراگر) از فضای نمایش و نگرفتن تیپِ یک دانای کل اما از زاویه دیدی درون نمایشیست. در پایان احترام دارم به کلی اعضای نمایش برای به صحنه آوردن متنی قابل گپ و گفت و قطعن با دوباره دیدنِ نمایش میتوان نظراتی شفافتر و احیانن تخصصی تر به نمایش وارد کرد. ممنونم