در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال علی انوشه | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 08:53:06
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
به عنوان یک تماشاگر غیر حرفه ای و عام تیاتر در ابتدا که نمایش شروع شد، به یک فضای فانتزی ناب بسیار امیدوار شدم. حرکات بازیگران مثل اسباب بازی کوکی بود، دیالوگ ها منقطع ادا می شدند و طراحی صحنه و لباس تک رنگ هم به این فضای فانتزی کمک می کرد.
اما متاسفانه هر چی نمایشنامه جلو تر رفت امید من کمرنگ تر شد. این فانتزی صرفن در حد فرم و بازی ها باقی موند. به شخصه که نتونستم با اکثر شخصیت ها ارتباط برقرار کنم. کاراکتر ها اکثرن در حد یک رادیو که صرفن دیالوگ ها رو بیان می کردن باقی موندند (البته شخصیت کالیگولا و بازی عالی ابر استثنا بود) و مخاطب نمی تونست با جهان بینی هر کدام از کاراکتر ها آشنا بشه. شاید یک علت آن ریتم کند نمایش بود. دیالوگ ها در اکثر موارد بسیار طولانی و موتون بود و دنبال کردن آن ها کار بسیار مشکلی بود.
به جز مرگ کائسونیا که به نظرم واقعن بی نظیر بود و من رو در جای خودم میخکوب کرد، مرگ سایر شخصیت ها از خشونت لازم بر خوردار نبود. و بیشتر سعی شده بود با استفاده از یک آهنگ راک از گروه آرون واقعه دراماتایز بشه.
به طور خلاصه می تونم بگم این نمایش از صحنه های بدیع بصری و دیالوگ هایی که در ذهن بمونه خالی نبود، اما دنبال کردن (و گاهی تحمل) سه ساعته ی اون برای من کار آسونی نبود.
سپهر امیدوار و نیلی این را خواندند
فهیمه تردست، farnaz zarrinfekr و Narges.Nr این را دوست دارند
چه قدر جالب
چون صحنه هایى مثل وقتى که جوجو صندلى هارو مى انداخت و غلام هى جمعشون مى کرد. اما منظورتون رو مى شه از "دیالوگ ها در حد دیالوگ مى موندن" بگید، یعنى بازى ها خوب نبودن ؟
درباره ى خشونت صحنه ى مرگ هم باید بگم وقتى که غلام جسد هرکدوم رو مومیایى مى کرد من مورمورم مى شد و احساس مى کردم جو خیلى سنگینى توى سالن برقرار شده، در هنگام مرگ کاسونیا هم که دیگه جوش خیلى خیلى سنگین بود و میخکوب بودم.
۱۸ مهر ۱۳۹۴
من هم گفتم این نمایش از صحنه های بدیع خالی نبود. به نظر شما صحنه های شلوغ به این کمک کرده بود که هر لحظه سرک بکشید یک گوشه صحنه رو ببینید و از جزییات لذت ببرین یا بیشتر باعث سر در گمی می شد؟ آیا تیپ های فانتزی به جز در شخصیت صابر ابر کمکی به شخصیت پردازی کرده بود؟
بعد از دیدن این نمایش من نمی دونستم یک کاریکاتور رو تماشا کردم که از چاشنی اغراق و طنز خالی بود یا این که یک نقاشی رئال رو دیده بودم که نقاش بعضی جا ها از دستش در رفته بود و پرتره کج و کوله شده بود.
۲۶ مهر ۱۳۹۴
بله بله
هر کس سلیقش فرق مى کنه ، بعضیا واقعن گریم رو نمى پسندن ، و حالا چیزاىِ دیگه رو هم....
۲۶ مهر ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید