برداشتی آزاد از نمایشنامه ی فهرست اثر تادیوش روژه ویچ با ترجمه محمدرضا خاکی
«فهرست» روایت رهبر ارکستری است که در صدد ساخت قطعهای برای مردگان است؛ قطعهای که او را به انزوا میکشاند و با مردگانش مواجه میکند.
یادداشت کارگردان:
وقتی آدم ها می میرن صداهاشون کجا می ره؟
قسم به موسیقی، به آواهای آسمانی، قسم به دست های مادرم، به پیشانی ترک خورده ی پدر، قسم به رنج، قسم به بی خوابی، قسم به تماشاگری که می خندد، می گرید، قسم به بازیگرانم که هر چه دارم از آنهاست، قسم به عشق که در نگاه تک تکشان موج می زند، قسم به لرز، به گریز از خستگی، به شره های عرق، بر بدن های کوفته، قسم به شهیدان صحنه؛ به آنها که با فقدانشان جهانم را تاریک تر کرده اند، قسم به مرگ که نطفه زندگیست، قسم به تیاتر که میراست و زنده می کند، قسم به فهرست شهیدان صحنه؛ حمید سمندریان، محمود استاد محمد، مصطفی عبدالهی، بهرام ریحانی... قسم به خنده های مجید که بعد رفتنش، مثل قهرمان فهرست؛ افسرده بودم و منگ، در رمز مرگ، دست و پا می زدم و خوابم نمی گرفت، قسم به نفس های ملتهبش، پشت شیشه های سرد، قسم به قلب، که ناگهان تپشش ایستاد و جعبه سیاه تیاتر، به یکباره تابوت شد برای من، قسم به تیاتر که روح و جان و خونم را تبخیر می کند، قسم به تیاتر که از پس هر کار، احساس می کنم بیشتر از همیشه به مرگ نزدیک شده ام.
قسم به صدا که هرگز نمی میرد،؛ به بازیگرانم، عاشقان تیاتر که خداوند به من هدیه داده است؛ عشاقی که هنوز بیماری تیاتر سرزمینم، در تن و جانشان رسوخ نکرده، قسم به آنها که صداقت چشم هایشان، مرا دوباره به روی صحنه بر می گرداند، قسم به عزیزانم که ایثارگرانه، تکه هایی از تن و جانم را با شما تقسیم می کنند، قسم به ایلیا، به فرشته کوچک، که تعبیرش از حرف هایم را اینگونه تحریر می کند؛
و خداوند آواها را دوست دارد و خداوند تیاتر را دوست دارد.