کاری از گروه تیاتر آدمک
خلاصه داستان: در کشور الجزایر، دو جوان به نام های صفیه و نعیم، هر یک به نوعی در پیله ی تنهایی خود گرفتار شده اند. در کشور، انقلابی بزرگ روی داده که حوادثی تلخ و شیرین را برای آن ها رقم زده است. حالا پس از فرو نشستن طوفان انقلاب و گرد و غبار ایدیولوژی و تعصب، هر دو متهم به قتل هستند...
یادداشت کارگردان:
هر انقلاب، تلاش جمعی است برای تغییر گذشته ای بد و تاریک به امید آینده ای بهتر و روشن. تمام انقلاب ها در همه جای جهان، بستر حوادثی تلخ و غم بار نیز هستند؛ حوادثی که در آن عده ای قربانی می شوند تا عده زیادی باقی عمر را در آرامشی موعود به سر برند. اما انقلاب ها شاهد روی دادن وقایعی هستند که همه می دانند ولی تعداد بسیار اندکی شهامت گفتن آن را دارند. وقتی انقلابی رخ می دهد، در روزهای پر تلاطمی که شکنجه و تجاوز و قتل و کشتار نقل بازار است، فاصله ی قدیس شدن تا شیطان بودن بسیار کوتاه و باریک است.
این نمایش قصه ی آدم هایی است که در بحبوحه ی انقلاب الجزایر، آگاهانه بر سر تعصب خود یا ناآگاهانه به دلیل جهل خویش کسانی را کشته اند، اما مثل تمامی قاتلان جهان، پیش از مقتولان خود به طرزی دلخراش مرده اند یا به قتل خویش دست یازیده اند. وقایع این نمایش، تلخ اما بر اساس واقعیت هایی تاریخی است که در انقلاب الجزایر رخ داده است. انسان دشواری وظیفه است و وظیفه ما در این روز و روزگار، دانستن و آگاهی یافتن است. پس باید خواند، باید دید و بسیار آموخت.
راه های ارتباطی با تئاتر باران: سایت / اینستاگرام / کانال تلگرام